معرفی بررسی و نقد محصول
کتاب هوش هیجانی (دانیل گلمن) – خلاصه کتاب
کتاب Emotional Intelligence هوش هیجانی با بیش از 5 میلیون نسخه، پرفروش ترین کتاب جهان است. این کار ماهیت هوش هیجانی را ترسیم می کند و تأثیر عظیم آن را بر بسیاری از جنبه های زندگی نشان می دهد. همچنین روشهای رشد هوش هیجانی و چگونگی بهبود آن را توضیح میدهد.
کتاب هوش هیجانی دیدگاه جدیدی را از رویکرد بیش از حد عقلگرایانه که در بخشهای روانشناسی رایج است، ارائه میکند.
Daniel Goleman نویسنده Emotional Intelligence همچنین بینشهای جدیدی را در مورد پیوند بین موفقیت، تواناییهای شناختی و تواناییهای ادراکی به همراه نکات مفید برای بالا بردن EQ در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
چه کسی باید این کتاب را بخواند؟
هر کسی که با روش های سنتی اندازه گیری هوش مخالف است
هر کسی که بداند آیا ضریب هوشی تعیین کننده موفقیت است یا خیر
هر کسی که تلاش می کند پتانسیل خود را به حداکثر برساند.
نویسنده کتاب Emotional Intelligence کیست؟
دانیل گولمن روانشناس و نویسنده مشهور است. او در طول فعالیت طولانی خود جوایز متعددی از جمله جایزه یک عمر دستاورد از انجمن روانشناسی آمریکا دریافت کرده و دو بار نامزد جایزه معتبر پولیتزر شده است.
آثار او طیف وسیعی از موضوعات از مدیتیشن تا بوم شناسی را پوشش می دهد. با این حال، او به طور گسترده در مورد تقاطع و همبستگی بین احساسات، عملکرد و رهبری می نویسد.
1. کتاب هوش هیجانی چگونه می تواند به من کمک کند؟
برخی از مردم فکر می کنند که احساسات فقط در روابط عاشقانه نقش دارند یا افراد را به دعوا تحریک می کنند. با این حال، در واقعیت، احساسات در همه جا وجود دارند: آنها تصمیمات ما را شکل می دهند، به ما کمک می کنند تا دنیا را درک کنیم، و نقش مهمی در هر یک از تعاملات ما با مردم ایفا می کنند.
این کتاب به تفصیل تأثیر احساسات بر زندگی روزمره شما را توضیح می دهد، که گاهی اوقات مفید است، اما اغلب نادرست است. همچنین بر نقش هوش هیجانی (EI) تاکید می کند که به ما کمک می کند از احساسات خود به درستی برای ایجاد نتایج مثبت و اجتناب از موقعیت های نامطلوب استفاده کنیم.
این توضیح می دهد که چگونه هوش هیجانی می تواند یک تعامل هماهنگ بین مغز منطقی و بخش عاطفی ایجاد کند. همچنین به ما نشان می دهد که چگونه این توانایی را بیاموزیم و گسترش دهیم.
در نهایت، این کتاب به سوالات جالبی نیز پاسخ میدهد: هوش هیجانی چگونه در افراد رشد میکند و چرا این توانایی برای کل جامعه ضروری است؟
2. احساسات مهم هستند. آنها به ما کمک میکنند چیزهای جدید یاد بگیریم، دیگران را درک کنیم و به عمل برسیم
احساسات باید مانع باشند؟ آیا وقتی بخش عاطفی را حذف کنیم تا به موجودی بی عاطفه و منطقی تبدیل شویم، بهتر زندگی خواهند کرد؟
در واقع، احساسات ضروری هستند زیرا مزایایی را به ما میدهند که ما را قادر میسازد تا زندگی رضایتبخشتری داشته باشیم.
یکی از این مزایا این است که احساسات به ما کمک می کنند از خاطرات یاد بگیریم.
خرید کتاب Emotional Intelligence اثر Daniel Goleman از فروشگاه کتاب ملت
وقتی مغز تجربیات را ذخیره می کند، فقط حقایق را جمع آوری نمی کند. همچنین احساسات ما را ثبت میکند و به ما کمک میکنند از تجربه بیاموزیم. به عنوان مثال، اگر پسری به تنور داغ دست بزند، درد شدیدی را تجربه خواهد کرد. فکر دست زدن به کوره دیگری در آینده با خاطره ای از آن درد همراه است. بنابراین این احساسات بود که او را از آسیب رساندن دوباره به خودش باز می داشت.
ارزش دیگر احساسات این است که به ما کمک می کنند تا احساسات دیگران را تفسیر کنیم، که به نوبه خود به پیش بینی اعمال آنها کمک می کند. به عنوان مثال، تصور کنید زمانی با یک مرد عصبانی روبرو شده اید. از زبان بدن او – مشت های گره کرده یا لحن فریاد زدن – می توانید وضعیت عاطفی او را استنباط کنید. به لطف آن، می توانید پیش بینی کنید که او در آینده چه خواهد کرد. به عنوان مثال آیا او می خواهد کسی را بزند یا نه.
فایده نهایی که احساسات به ما می دهد، ایجاد انگیزه در عمل است. ما به کاتالیزورهای احساسی نیاز داریم تا بتوانیم سریع واکنش نشان دهیم. برگردیم به مرد عصبانی در مثال قبلی. اگر احساس می کنید که او در شرف عصبانی شدن است، این احساسات باعث می شود که دوباره احساس خطر کنید و حتی عصبانی شوید، بنابراین اگر به نظر می رسد که قصد حمله دارد، شما را در حالت دفاعی قرار دهید. .
افرادی که توانایی احساس را از دست می دهند، انگیزه خود را برای عمل نیز از دست می دهند. به عنوان مثال، در قرن نوزدهم، بسیاری از بیماران روانپزشکی تحت عمل جراحی “جداسازی مغز” به نام لوبوتومی قرار گرفتند. پزشکان ارتباط بین دو نیمکره مغز را قطع کرده اند و آنها را قادر به پردازش احساسات به خوبی قبل کرده اند. در نتیجه، افرادی که مغزشان شکافته شده است، میل به عمل و همچنین بیشتر قدرت ادراکی خود را از دست داده اند.
3. گاهی اوقات احساسات می توانند قضاوت را مخدوش کنند و ما را وادار به رفتار غیر منطقی کنند
احساسات ابزار مهمی برای درک و تعامل با محیط ما هستند. با این حال، آنها نیز ناقص هستند و می توانند باعث شوند ما روپا درست کنیم.
یکی از رایج ترین اشتباهاتی که مرتکب می شویم زمانی است که بیش از حد تحریک می شویم. برای اینکه بتوانیم عاقلانه قضاوت کنیم، باید منسجم فکر کنیم. مانند یک شعبده باز، ذهن ما فقط می تواند چند کار را در یک زمان انجام دهد. و هنگامی که در حالت هیجان شدید قرار می گیریم، افکار ما پر از احساسات قوی می شود. در نتیجه، مغز جایی برای تفکر منطقی باقی نمی گذارد و قضاوت های ما را مغرضانه می کند.
به عنوان مثال، زمانی که می ترسید، ممکن است خود را در حال واکنش بیش از حد مشاهده کنید و فکر کنید که وضعیت خطرناک تر از آنچه هست است. هنگامی که اطلاعات وارد مغز می شود، بخشی از آن از قسمتی از مغز که مسئول عقل است – نئوکورتکس – می گذرد و مستقیماً به مغز عاطفی می رسد. اگر این اطلاعات را نشان دهنده یک خطر بالقوه ارزیابی کند، مغز عاطفی بدون مشورت با مغز منطقی واکنشی فوری را آغاز می کند.
کتاب Emotional Intelligence به زبان انگلیسی بدون حذفیات
به همین دلیل است که وقتی شب در وسط جنگل باشید و ناگهان شکل عجیبی را ببینید که در حال حرکت است، مبهوت خواهید شد.
ما همچنین زمانی که تحت تأثیر واکنشهای احساسی گذشته قرار میگیریم، اغلب غیرمنطقی رفتار میکنیم.
ما اغلب الگوهای رفتاری فعلی را بر اساس تجربیات گذشته اعمال می کنیم، حتی زمانی که شرایط تغییر کرده است. به عنوان مثال، پسری که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، میتواند به یک مرد قوی تبدیل شود، اما هنوز نمیتواند احساس آزار و اذیت شدن توسط همسالان خود را در کودکی از بین ببرد.
در حالی که احساسات مهم هستند، می توانند ذهن ما را کنترل کنند و تفکر منطقی ما را مختل کنند. بنابراین باید روشی برای مدیریت موثرتر آنها داشته باشیم.
4. هوش هیجانی می تواند به شما در مدیریت احساسات کمک کند و می توانید آنها را برای رسیدن به اهداف خود مهار کنید.
پس چگونه می توانید از قدرت احساسات بدون غرق شدن در آنها استفاده کنید؟
شما به هوش هیجانی (EI) نیاز دارید، زیرا به شما کمک می کند تا احساسات خود را بهتر درک و مدیریت کنید، نه اینکه توسط آنها کنترل شوید.
اولین جنبه EI توانایی تشخیص و برچسب گذاری احساسات فعلی شما است.
این مرحله برای اینکه بتوانید احساسات خود را کنترل کنید ضروری است. مطالعات نشان می دهد افرادی که قادر به تشخیص احساسات خود نیستند، بیشتر در معرض خشونت هستند.
هنگامی که بتوانید احساسات خود را ثبت کنید، باید منبع آنها را ردیابی کنید.
اغلب احساس شما در یک موقعیت بستگی به طرز فکر شما در مورد آن دارد. برای مثال، اگر به طور تصادفی در خیابان با کسی که میشناسید برخورد کردید و او با شما تماس نگرفت، ممکن است بلافاصله فکر کنید که او عمدا از شما دوری میکند. این می تواند شما را ناراحت یا حتی عصبانی کند.
اما، اگر به این فکر نکنید که چرا او شما را نادیده می گیرد، می توانید دلایل دیگری پیدا کنید که کمتر شما را ناراحت می کند. به عنوان مثال، ممکن است فرد شما را نبیند، زیرا در افکار خود غرق شده و به اطراف خود توجه نمی کند.
همانطور که شروع به شناخت و مدیریت احساسات خود می کنید، هوش هیجانی به شما کمک می کند تا بهتر روی دستیابی به اهداف خود تمرکز کنید.
به عنوان مثال، تصور کنید که باید یک تکلیف مدرسه را انجام دهید. شما واقعاً از موضوع لذت نمی برید و ترجیح می دهید به جشنواره فیلم بروید. هوش عاطفی به شما کمک می کند تا این احساسات مختلط را مدیریت کنید.
اگرچه این موضوع خسته کننده است، اما می توانید سعی کنید از زاویه دیگری به آن نگاه کنید. شاید موضوع خاصی برای شما جالب باشد. همچنین، با آگاهی از احساس جشنواره بر روی شما، می توانید سرخوشی را به تعویق بیندازید و فرصت تفریح را برای موقعیت دیگری ذخیره کنید.
دانش آموزانی که می توانند کار خود را به این ترتیب سازماندهی کنند، اغلب در مدرسه عملکرد خوبی دارند، حتی اگر ضریب هوشی پایینی داشته باشند.
5. هوش عاطفی توانایی شما برای گم نشدن در جامعه است
مگر اینکه در یک جزیره متروک زندگی کنید، برای شما سخت خواهد بود که فقط با مدیریت ذهن خود یک زندگی شاد داشته باشید. افراد اطراف شما نقش بزرگی در وجود شما دارند و تنها با مدیریت تعاملات اجتماعی خود با آنها می توانید امیدوار باشید که زندگی پرباری داشته باشید.
باز هم، هوش هیجانی می تواند به شما در رسیدن به این هدف کمک کند.
EI تعاملات اجتماعی خوب را ترویج می کند زیرا به شما کمک می کند خود را به جای دیگران بگذارید. دانستن اینکه در یک موقعیت خاص چه احساسی دارید، به شما کمک می کند تا احساس کنید دیگران در یک محیط مشابه چه احساسی دارند.
EI همچنین به شما کمک می کند تا با تجزیه و تحلیل نشانه های غیرکلامی دیگران، احساسات دیگران را کشف کنید. این بدان معناست که می توانید خلق و خوی طرف مقابل را فقط با نگاه کردن به نشانه هایی مانند حالات صورت یا زبان بدن اندازه گیری کنید.
به عنوان مثال، اگر با فردی با صورت سفید و دهان گشاد ملاقات کنید، احتمالاً به این نتیجه خواهید رسید که او به تازگی یک شوک را تجربه کرده است.
علاوه بر این، شما قادر خواهید بود این علائم را به طور خودکار، بدون نیاز به فکر کردن، تشخیص دهید.
از آنجایی که EI به شما کمک میکند با دیگران همدلی کنید، به شما کمک میکند درست رفتار کنید، مردم را بیشتر دوست داشته باشید.
به عنوان مثال، تصور کنید مدیر شرکتی هستید که در آن یکی از کارمندان به طور مکرر اشتباه مشابهی را انجام می دهد. شما باید با او صحبت کنید و او را تغییر دهید، اما باید بدانید که چگونه این کار را با ظرافت انجام دهید. اگر به او صدمه بزنید، احتمالا عصبانی یا حالت تدافعی می گیرد و ایجاد تغییراتی که می خواهید برایش دشوار خواهد بود. اگر همدردی کنید و تصور کنید که او چه احساسی خواهد داشت، می توانید مداخلات بهتری داشته باشید.
به طور کلی، افراد با هوش هیجانی بالا می توانند تمایلات اجتماعی مانند تدریس، حل تعارض یا مدیریت کارکنان را توسعه دهند. و این هدایا می توانند به آنها در حفظ روابط خوب زندگی کمک کنند.
6. هوش عاطفی نیازمند تعادل بین «مغز احساس» و «مغز متفکر» است.
طرز فکر و احساس ما ارتباط نزدیکی دارد. این به این دلیل است که مغز متفکر، جایی که شما توانایی خود را برای تفکر منطقی توسعه می دهید، و مغز احساس – مادر احساسات – با سیم به هم متصل می شوند. عصب
EI ما به این اتصالات بستگی دارد و هر گونه آسیب به مسیرهای عصبی می تواند باعث کاهش EI شود.
به عنوان مثال، فردی که مغز حسی او از بخش تفکر جدا شده است، دیگر احساسات را تجربه نخواهد کرد. کمبود در این بخش منجر به از دست دادن آگاهی عاطفی، یکی از اجزای کلیدی EI می شود. شواهدی در بیمارانی که جراحی برای جداسازی دو نیمکره مغز انجام داده اند، یافت شده است. پس از از بین رفتن ارتباط بین مغز چپ و راست مغز، شما قدرت ادراکی خود را کور کرده اید.
مثال دیگری از اهمیت ارتباط بین دو بخش مغز، نقش مغز متفکر در تنظیم عملکرد بخش عاطفی مغز است – یک گام اساسی در خودکنترلی عاطفی.
خودکنترلی عاطفی به روشهای زیر عمل میکند: یک محرک، مانند صدای بلند ناگهانی، اغلب بخشی از مغز عاطفی شما را که کنترل میکند فعال میکند. به طور خودکار تأثیر خارجی را به عنوان یک خطر ارزیابی می کند و با قرار دادن خود در حالت آماده باش پاسخ می دهد.
ما از مغز متفکر برای کمک به تنظیم این فرآیند استفاده می کنیم. پس از شنیدن صدای انفجار بلند، و در حالی که بخش عاطفی مغز زنگ خطر را در سراسر بدن به صدا در می آورد، بخش متفکر مغز دوباره بررسی می کند تا ببیند ماهیت محرک چیست. اگر متوجه خطری نشوید، مغز و بدن حسی را «خنک میکند» و به شما اجازه میدهد با آرامش بیشتری فکر کنید. به همین دلیل است که ما همیشه به هر صدایی که می شنویم واکنش بیش از حد نشان نمی دهیم.
اگر بخشی از مغز را که فکر میکند و احساس میکند قطع کنید، این روند کار نخواهد کرد. برای مثال، بیمارانی که مغز متفکر آنها به شدت آسیب دیده است، کنترل احساسات خود را دشوار می دانند.
7. هوش عاطفی می تواند شما را سالم تر و موفق تر کند
رمز یک زندگی موفق و پربار چیست؟
ممکن است آن را به عنوان یک ضریب هوشی بالا در نظر بگیرید – با استعدادترین ها بهترین شانس برای شاد بودن را دارند. با این حال، Emotional Intelligence به اندازه IQ در مسیر شکوه مهم است.
شواهد نشان می دهد که افراد با EI بالا احتمال موفقیت بیشتری دارند.
به عنوان مثال، مطالعات نشان می دهد که دانش آموزان با سطوح بالای همدلی نمره بالاتری نسبت به دانش آموزان با IQ مشابه دارند.
کسانی که می توانند غرایز خود را کنترل کنند نیز نسبت به همسالان خود موفق تر خواهند بود. مطالعه ای که در دانشگاه استنفورد به نام “چالش مارشمالو” برای سنجش توانایی گروهی از کودکان 4 ساله در مقاومت در برابر غذاهای خوشمزه انجام شد. سالها بعد، کودکانی که در کودکی میتوانستند خواستههای خود را کنترل کنند، در مدرسه عملکرد بهتری داشتند و در جامعه موفقتر بودند.
EQ بالا در محل کار نیز مفید است. مدیرانی که بر مهارت های اجتماعی تسلط دارند اغلب بهتر می توانند افراد را متقاعد کنند.
علاوه بر این، هوش هیجانی می تواند به ما کمک کند تا زندگی سالم تری داشته باشیم.
ما می توانیم این نتیجه را با نگاه کردن به استرس آزمایش کنیم. هنگام گذراندن روزهای سخت، فشار خون بالا به قلب ما آسیب زیادی وارد می کند و خطر حمله قلبی را افزایش می دهد.
استرس همچنین می تواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند، همانطور که در یک مطالعه نشان داده شده است که نشان می دهد افرادی که تحت استرس هستند بیشتر از جمعیت عمومی احتمال ابتلا به آنفولانزا را دارند.
با این حال، هوش هیجانی می تواند به ما کمک کند تا از خطرات استرس دوری کنیم. دلیل آن این است که اگر می خواهید یاد بگیرید چگونه احساسات منفی مانند اضطراب و خشم را کاهش دهید، می توانید از اثرات منفی آنها بر سلامتی خود جلوگیری کنید. به عنوان مثال، در یک مطالعه بالینی، به افرادی که یک بار دچار حمله قلبی شده بودند، نحوه مدیریت خشم آموزش داده شد که منجر به کاهش قابل توجهی در خطر نارسایی قلبی شد.
علیرغم تأثیرات شگرف هوش هیجانی بر موفقیت و سلامتی، برنامههای درسی مدارس تمرکز بسیار کمی بر این مهارتهای مدیریت هیجانی دارند.
8. آینده جامعه در گرو هوش هیجانی کودکان خواهد بود
در حالی که EQ بالا می تواند افراد را شاد و سالم کند، EQ پایین اثرات منفی زیادی بر کل جامعه دارد. به عنوان مثال، افزایش سه برابری در میزان قتل نوجوانان در ایالات متحده بین سالهای 1965 و 1990 ممکن است با کاهش EQ مرتبط باشد.
شواهد قانعکنندهای وجود دارد که نشان میدهد کمبود EQ میتواند خطر خرابکاری را افزایش دهد – عامل بزرگی در افزایش نرخ جرم و جنایت.
به عنوان مثال، مطالعات نشان می دهد که نوجوانان بزهکار اغلب توانایی کمتری در کنترل خواسته های خود و همچنین توانایی خواندن حالات چهره دیگران دارند – کمبودهایی که در مجرمان نیز دیده می شود. جنایت جنسی بزرگسالان معتادان همچنین مشکلات EQ را نشان می دهند. به عنوان مثال، افراد معتاد به هروئین حتی قبل از اینکه معتاد شوند، کنترل خشم خود دشوار است.
شکی نیست که آینده کودک نیز بستگی زیادی به شایستگی عاطفی دارد. کودکانی که در محیط های احاطه شده توسط افراد عاطفی بزرگ می شوند نیز بعداً EQ بالاتری نشان می دهند. این نتیجه همچنین توسط مطالعهای تأیید میشود که نشان میدهد کودکانی که والدین EQ بالایی دارند، احساسات خود را بهتر مدیریت میکنند، سطح استرس پایینتری دارند، در مدرسه بهتر از همسالان خود عمل میکنند، و توسط معلمانشان به عنوان ماهر ارزیابی میشوند. زندگی بیشتر
شاید تعجب آور نباشد که EQ کودک نیز با بهزیستی او مرتبط است. کودکانی که فاقد خودآگاهی، همدلی یا کنترل بر خواسته های خود هستند، بیشتر در معرض مشکلات روانی هستند و اغلب در مدرسه با مشکلات بیشتری مواجه می شوند.
همه این شواهد نشان می دهد که هوش هیجانی کودکان باید توسط بزرگسالان پرورش داده و رشد کند. فرزندان امروز والدین، مدیران و سیاستمداران فردا خواهند بود. به طور خلاصه، بسیاری از مردم تأثیر زیادی بر جامعه آینده خواهند داشت و هر جامعه ای سود خواهد برد اگر رهبران همدل باشند، در حل تعارض ها خوب باشند و کورکورانه عمل نکنند. غریزه.
چندین عامل اجتماعی متنوع دیگر نیز سلامت جوامع آینده را شکل می دهند، اما EQ به وضوح تأثیر زیادی دارد.
9. چند راه برای افزایش EQ شما
تا به حال یاد گرفته اید که هوش هیجانی می تواند باعث رضایت بیشتر شما شود، اکنون ممکن است بپرسید که آیا امکان افزایش آن وجود دارد یا خیر.
پاسخ مثبت است و تمرینات مختلف می تواند به شما در رسیدن به این هدف کمک کند.
اگر می خواهید خودآگاهی و مدیریت خود را تقویت کنید، می توانید با استفاده از گفتگوهای درونی تمرین کنید. این به شما کمک می کند تا احساسات خود را شناسایی کرده و نام ببرید.
به عنوان مثال، اگر بهترین دوست شما در مورد مشکلات ازدواج خود به همه می گوید اما فقط شما نمی دانید، ممکن است احساس عصبانیت کنید. اما خودگویی می تواند به شما در حل این مشکل کمک کند. باید از خود بپرسید: «چرا ناراحتم؟ چون بهترین دوستم مرا نادیده می گیرد؟”
اکنون، با شناسایی این احساس و منبع آن، می توانید روی آن کار کنید تا منفی گرایی را کاهش دهید. ممکن است با خود بگویید: «شاید به این دلیل که او نمیخواهد وقتی سرم شلوغ است، من را کنار گذاشتهام». اگر از این زاویه به آن نگاه کنید، ممکن است احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
اگر می خواهید همدلی خود را تقویت کنید، سعی کنید زبان بدن دیگران را تقلید کنید. این کار می کند زیرا ژست ها فقط احساسات را منعکس نمی کنند، بلکه آنها را ایجاد می کنند. بنابراین، برای مثال، با تقلید از وضعیت آرام یک فرد، می توانید احساس آرامش را در خود ایجاد کنید.
اگر میخواهید انگیزه خود را بهبود ببخشید و مثبتتر فکر کنید، این توصیه را دنبال کنید:
شما توضیح می دهید که چگونه موفقیت ها و شکست های شما بر توانایی شما در ایجاد انگیزه تاثیر می گذارد. برای الهام بخشیدن به خود، اینگونه فکر کنید: افرادی که خود را متقاعد می کنند که دلیل شکست خود آنهاست، نه دنیای بیرون، و خودشان می توانند آن را تغییر دهند، به راحتی تسلیم نشوند. . آنها به تلاش خود ادامه می دهند زیرا معتقدند کنترل زندگی خود را در دست دارند.
از سوی دیگر، کسانی که کمبودهای شخصی را به رفع آن نسبت می دهند، احتمالا زودتر تسلیم می شوند. آنها به خود می گویند که تأثیری برای موفقیت ندارند. اگر می خواهید موفق باشید، از این طرز فکر اجتناب کنید.
10. می توانید از هوش هیجانی در موقعیت های مختلف، از کار گرفته تا زندگی عاشقانه استفاده کنید
تا این مرحله، احتمالاً کمی در مورد هوش هیجانی یاد گرفته اید. اما ممکن است از خود بپرسید – چگونه می توانم این دانش را عملی کنم؟
در اینجا چند نکته وجود دارد که می تواند به شما کمک کند از هوش هیجانی در زندگی روزمره خود استفاده کنید.
اولین پیام این است: اگر به روشهای مختلف برخورد زن و مرد با احساسات توجه کنید، میتوانید از سوء تفاهم در رابطه جلوگیری کنید. معمولاً به دختران آموزش داده می شود که احساسات خود را به اشتراک بگذارند و از طریق گفتگوی صمیمی با مردم ارتباط برقرار کنند، اما به پسرها گفته می شود احساساتی را که آنها را آسیب پذیر می کند، به حداقل برسانند.
برای مثال، اگر دوست دختری از مشکلی شکایت کند، واکنش دوست پسرش ممکن است این باشد که فوراً به او توصیه کند. اما این فاقد ظرافت است. معمولاً وقتی دخترها به کسالت خود اعتماد می کنند، او فقط تأیید می خواهد. او می خواهد که همسرش به او گوش دهد و نشان دهد که او را درک می کند. بنابراین ارائه یک راه حل فوری می تواند به عنوان انکار خستگی او تعبیر شود تا تلاش آن مرد برای کمک. بهتر است با دقت بیشتری به مشکلات او گوش دهید.
همچنین می توانید توصیه های زیر را دنبال کنید. اگر در حین مشاجره بسیار عصبانی می شوید، سعی کنید مکث کنید تا آرام شوید. احساسات شدید اغلب افکار شما را خفه می کنند تا بتوانید کارهایی را بگویید یا انجام دهید که بعداً پشیمان خواهید شد.
برخی از مشاوران ازدواج حتی به زوج ها توصیه می کنند که در هنگام درگیری ضربان قلب خود را کنترل کنند. افزایش ضربان قلب به طور متوسط بیش از 10 ضربه در دقیقه نشان می دهد که فرد بیش از حد منحرف است و نمی تواند منطقی فکر کند و نیاز به استراحت دارد.
آخرین توصیه: اگر باید از کسی انتقاد کنید، دقیق باشید و راه حل ارائه دهید. با انتخاب تنها یک خطا و مشخص کردن پاسخ صحیح، پیام خود را به وضوح منتقل می کنید و مخاطبان خود را ناآگاه یا بی اطلاع خواهید کرد.
پیام اصلی کتاب Emotional Intelligence اثر Daniel Goleman:
احساسات ما مهم هستند زیرا ما را راهنمایی می کنند و انگیزه می دهند تا عمل کنیم. با این حال، آنها همچنین باعث می شوند که ما رفتار غیر منطقی داشته باشیم. به همین دلیل است که ما به هوش هیجانی نیاز داریم. EI مجموعهای از مهارتهاست که به شما کمک میکند تا احساسات خود و دیگران را درک و مدیریت کنید.
توضیحات تکمیلی
نویسنده | Daniel Goleman |
---|---|
ناشر | Bloomsbury |
شابک | 978-1526633620 |
زبان | انگلیسی |
قطع | رقعی |
جلد | شومیز |
کاغذ | بالک |
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.