58%

کتاب The City and Its Uncertain Walls شهر و دیوارهای نامطمئنش (متن کامل)

Original price was: 400000 تومان.Current price is: 170000 تومان.

معرفی بررسی و نقد محصول

قیمت و خرید کتاب The City and Its Uncertain Walls کتاب شهر و دیوارهای نامطمئنش اثر Haruki Murakami هاروکی موراکامی

خرید کتاب The City and Its Uncertain Walls کتاب ملت

اجازه دهید با یک توضیح شروع کنم: وقتی درباره کتاب The City and Its Uncertain Walls صحبت می‌کنم، قرار است مدام به Hard-Boiled Wonderland and the End of the World و کتاب Kafka on the Shore کافکا در ساحل اشاره کنم. چرا؟ پاسخ را خود موراکامی در پایانی که لازم دانسته در پایان این رمان بنویسد توضیح داده است. کتاب The City and Its Uncertain Walls شهر و دیوارهای نامطمئنش  از داستانی بیرون آمده است که نویسنده ژاپنی در حدود سال 1980 در مجله ای ادبی به نام Bunguku-kai نوشته و منتشر کرده است. اما به گفته او هرگز از نتیجه آن کار راضی نبوده است، احساس می کند که تاریخ. چیزهای بیشتری برای دادن داشت

خرید کتاب The City and Its Uncertain Walls با تخفیف 60 درصد

سال ها بعد، Haruki Murakami تصمیم گرفت به ایده این دنیای جایگزین بازگردد و روند نوشتن او را به خلق کتاب Hard-Boiled Wonderland and the End of the World  سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا سوق داد که در ابتدا در سال 1985 منتشر شد. بهترین تجربیات خلاقانه ای که او در زندگی خود داشته است. با این حال، با وجود این، در طول سال ها، او هنوز احساس می کرد که داستان آن داستان ناتمام مانده است، علیرغم اینکه آن را در سرزمین عجایب آماده کرده بود… سرانجام، در سال 2020، او شروع به نوشتن این رمان کرد که تقریباً سه سال طول کشید تا آن را تکمیل کند. ، پس خاری را که سالها گیر کرده بود برداشت.

کتاب شهر و دیوارهای نامطمئنش اثر هاروکی موراکامی زبان اصلی بدون حذفیات

تا کنون کتاب Kafka on the Shore کافکا در کرانه کوچکترین اشاره ای نکرده است، موراکامی نیز در پایان نامه خود از آن نامی نمی برد، اما اگر رمان را خوانده باشید، متوجه خواهید شد که منظور من چه نوع تشابهاتی است و اگر ندارید، می توانید نقدی را که چند ماه پیش نوشتم را بخوانید تا متوجه شوید در مورد چه چیزی صحبت می کنم. کتاب Kafka on the Shore کافکا در کرانه به بسیاری از موضوعاتی که در این رمان تکرار می‌شوند و منطقاً در کتاب Hard-Boiled Wonderland and the End of the World  سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا  نیز هستند… (از این به بعد کتاب HBW) دست می‌زند. هر سه به بررسی وجود یک جهان جایگزین و نحوه تعامل شخصیت ها با آن می پردازند. هیچ وقت هیچ نشانه ای از این وجود ندارد، اما امروز که چندجهانی مد شده اند، ایده ردیابی نوعی تداوم بین این رمان ها و تشکیل جهانی مشترک بین همه این شخصیت ها و داستان هایشان را بسیار جذاب می دانم.

Living in a Mirror – زندگی در آینه

Haruki Murakami در پایان نامه فوق، داستان اصلی کتاب The City and Its Uncertain Wallsشهر و دیوارهای نامطمئنش آن را داستانی از جوانی تعریف می کند و به خصوص قسمت اول این کتاب به سه قسمت تقسیم شده است. آغاز داستان ما را با یک زوج جوان آشنا می کند: قهرمان ناشناس، یکی دیگر از ثابت های ژاپنی ها، ما را به یاد یک دختر، یک عشق قدیمی و شهر می اندازد. آن شهری که به ما می گویند، چیزی نیست جز شهر کتابHBW: با پل هایش، برج ساعت بدون عقربه اش، تک شاخ هایش (اگرچه، اگر اشتباه نکنم، در کتابHBWهیچ گاه به این نام خوانده نمی شوند، اگرچه مرجع واضح است). زمستان های آن و بارش برف که در آن جانوران بی رحمانه می میرند، رودخانه، جزیره، محل سکونت کارگران، کتابخانه بدون کتاب، و البته دیوار. در آن خاطره، دختر به او می‌گوید که در کتابخانه کار می‌کند و اگر روزی شهر را بیابد، جایی برای او خواهد بود، جایگاهی، جایگاه خواننده خواب.
بله، موازی با کتابHBWبیشتر از موازی است. قهرمانی که به شهر می‌رسد و تبدیل به خواننده رویا می‌شود، دختری که در کتابخانه به او کمک می‌کند، جانوران، زمستان… فصل‌هایی که در شهر محصور شده اتفاق می‌افتد، عملاً همان فصل‌های کتابHBWاست. با این حال، جزئیاتی اضافه شده است که آنچه قبلاً در کتابHBWگزارش شده است را تغذیه می کند: تک شاخ ها جنبه خشونت آمیزی را در ماهیت خود نشان می دهند، بیشتر در مورد خواب خوانی، آنچه که هستند و شکل آنها گفته می شود. تصاویر ملموس تر هستند. بعضی چیزها کمی بیشتر توضیح داده شده و علی رغم غیرمنطقی بودن، قابل درک تر است.

خرید کتاب The City and Its Uncertain Walls از Haruki Murakami 

دو مورد خاص: در فصل 12 یک سرباز پیر داستانی در مورد روح جوانی که در کلبه ریکاوری کوهستان می بیند تعریف می کند. چقدر شباهت با داستان کافکا و روح ساکی جوان وجود دارد؟ عناصری که تکرار می شوند واضح است: نظامیان شهر محصور شده و نظامیانی که سنگ ورودی، کوه، اقامتگاه بهبودی و خانه اوشیما، روح زن جوان (که حتی در یک اتاق نشسته ظاهر شد. صندلی نیز) و روح سائیکی. و، ناگفته نماند، موازی بین آن برزخ، آن غیرمکانی که کافکا وارد آن می شود و خود شهر محصور شده. باز هم سوال: اگر همان جا بود چه؟ چه می شود اگر بیش از تکرار ایده ها یا موضوعات، یک ساخت جهانی باشد؟ از طرفی در فصل 16 آمده است که در زیر آب های پشت سر که رودخانه به پایان می رسد، طبق افسانه های این نسخه، اژدهایی زندگی می کند. با این حال، دختر کتابخانه معتقد است که فراتر از غار زیرزمینی جایی که آب می رود،تنها به «دنیای وحشتناک و تاریک زیرزمینی، جایی که تنها گونه‌ای از ماهی‌های بی‌چشم زندگی می‌کنند» دسترسی وجود دارد. باز هم، یک موازی واضح دیگر با HBW. قهرمان آن رمان از این دنیای زیرزمینی گذشت، در فصل‌هایی که متعلق به کتاب Hard-Boiled Wonderland and the End of the World  سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا بود، جایی که همه چیز سایه بود، INKlingها ساکن بودند و خدایی به شکل ماهی مورد احترام قرار می‌گرفت.

The Difficulties of Repetition – دشواری های تکرار

کتاب The City and Its Uncertain Walls بر اساس تکرارها، روال ها و ثبات است. این یک روش منطقی است اگر بفهمیم که طرح داستان درباره زندگی یک انسان در دو دنیای متفاوت است. بازی آینه ای از این نظر موثر است. موضوعی که در HBWاتفاق نیفتاده یا به آن فکر نشده است. روال، به نوبه خود، تصویری را نشان می دهد که حتی در دنیایی که مردم در محاصره یک دیوار حساس زندگی نمی کنند، جایی که می توانند به میل خود بیایند و بروند و در قفل نباشند تا دیگر هرگز آنجا را ترک نکنند، حتی در آنجا طعمه به نظر می رسند. اعمال خودشان و نمی توانند آزادی را که دارند ببینند.
اکنون، از یک سو، این نوع تکرار عمدی دنبال شده وجود دارد. از سوی دیگر و نقطه ضعف و همیشگی رمان است، تعداد تکرارهای بی موردی است که نوشته در آن می افتد. متناقض به نظر می رسد، اما چیزی که من به آن اشاره می کنم این است: روایت می تواند یک چیز را در یک دنیا و جهان دیگر بگوید، مثلاً روال قهرمان داستان را دنبال کند و فصل به فصل از روز به روز رفتن او را بگوید. از کتابخانه، انجام کار، پیاده روی، وظایفش و غیره. اما این چیز دیگری است که آنچه نوشته شده است، با کلمات مختلف، در دو پاراگراف پشت سر هم تکرار شود، یا حتی یک چیز را دو بار در یک پاراگراف توضیح دهید. قطعاتی وجود دارد که در آنها غیرقابل درک است که چنین تکرارهایی وجود دارد، و من نمی دانم که آیا آن را به شکست سردبیر، فقدان معیار موراکامی، یا به چه دلیلی نسبت دهم.
پس از فصل 20، داستان شروع به متفاوت شدن با داستان HBWمی کند. این بدون شک جالب است، اما نقطه ضعف این است که تا اینجا، قبل از شروع قسمت دوم رمان، تقریباً 170 صفحه از یک داستان از قبل خوانده شده و یک نامه عاشقانه ابدی، تکراری و تا حدودی خشمگین وجود داشت.
و با این می خواهم به دومین نکته منفی کتاب The City and Its Uncertain Walls یعنی عدم پیشروی در طرح بپردازم. در حالی که در ابتدای قسمت دوم تغییراتی به وجود می آید، سپس و در بیشتر آن، توسعه وارد یک فلات بسیار گسترده می شود. و بله، طرح یک رمز و راز است، اما توسعه آن چنان گریزان و کند است که خسته کننده می شود.
این اکشن از توکیو به مناطق روستایی ژاپن، به شهری بدون نام، که هاروکی موراکامی در کتاب The City and Its Uncertain Walls فقط از آن به عنوان Z** نام می برد، حرکت می کند. تصمیم عجیبی که به هیچ وجه جمع نمی شود، برابر با کاری است که او بعداً با یک شخصیت مهم به نام M** انجام خواهد داد. اگر از یک چیز لذت می برم و در داستان های کوتاه و رمان های قبلی ژاپنی ها از آن لذت می برم، این واقعیت است که او این اکشن را در مکان های خاصی در ژاپن قرار داده است. نام شهرها، محله‌ها و مکان‌های مختلف باعث می‌شود که روایت بسیار محکم‌تر در فضا ریشه داشته باشد. می توان برود، جستجو کند، ببیند آن مکان کجاست، چگونه است، چه چیزی آنجاست، قابل اعتماد بودن توصیفات، می توان آن مناظر ژاپنی را غرق کرد. در اینجا توضیحات کم نیست، اما فکر می کنم قرار دادن آن در یک مکان خاص چیزهای زیادی اضافه می شد.
قهرمان داستان به دنبال کار در کتابخانه ای در این شهر بی نام می گردد که رودخانه ای نیز دارد (مثل شهر دیوارکشی شده) و کتابخانه آن توصیفی بسیار شبیه به کافکا دارد. کتابخانه ای در جایی که قبلاً خانه یک مالک ثروتمند بوده یا به نظر می رسید.
«این یک ساختمان دو طبقه بود که تماماً از چوب ساخته شده بود، قدیمی و با ابهت، با فضایی که اخیراً دستخوش اصلاحات جامعی شده است، چیزی که بیش از همه در درخشش درخشان کاشی‌ها مشهود است. این تاج بر روی تپه ای قرار داشت و اطراف آن را باغی مرتب و با درختان کاج که سایه های انبوهی روی زمین می انداختند احاطه شده بود. شبیه یک موسسه برای استفاده عمومی نبود، بلکه شبیه یک خانه تفریحی قدیمی یک مالک ثروتمند بود. مکانی، البته، امیدوارکننده‌تر از آنچه رویای من پیش‌بینی کرده بود.» (ص 194-195)
من فکر می کنم مشکل اصلی این کتاب The City and Its Uncertain Walls این است که بعد از بیش از 300 صفحه، هیچ علامت واضحی از اینکه به کجا می روید یا چرا همه چیزهایی را که خوانده اید خوانده اید، در حالی که تعداد صفحات قابل قبولی برای روایت داستان وجود دارد، وجود ندارد. از ابتدا تا انتها با داشتن تجربه ای در خواندن موراکامی، می توان تصور کرد که رویدادها چه چرخشی ممکن است داشته باشند، یا تاریخ ممکن است به کجا بچرخد، اما این باعث نمی شود که نوشته از تکراری و ظاهراً بی هدف کمتر شود. همین تجربه هشدار می‌دهد که موراکامی کسی نیست که برای ایجاد پایان‌های بسته و ملموس برجسته باشد، بلکه برعکس است. به نظر من در بیشتر رمان‌های او، پایان‌بندی‌ها چیزهای زیادی باقی مانده است. و، در طول مطالعه، فکر کردم، اگر پس از بیش از 500 صفحه این چیزی است که انتظار دارید، برای خواننده در حال پیشرفت تصویر دلگرم کننده ای نیست.
فراتر از بازتاب
علیرغم آنچه تاکنون گفته شد، در نیمه دوم قسمت دوم، کتاب The City and Its Uncertain Walls چرخشی می گیرد، نه دقیقاً طرح، بلکه روایی. در فصل 42، سرانجام صحنه ای صمیمی و موراکامی ظاهر می شود: بازدید از گورستان و سپس کافه، صرف صبحانه با موسیقی پس زمینه، دیدن زنی که به نظر می رسد دوستش دارد توسط قهرمان داستان، تهدید احتمال عاطفی هر چند بدون هیچ نشانه ای. این در فصل 44 به اوج خود می رسد، یک مروارید واقعی: تبادل عالی بین قهرمان داستان و کویاسو، مدیر سابق کتابخانه. توضیحات، فرضیات، نتیجه گیری. من برای توصیف آنچه قبلاً گم شده بود و آنچه اکنون وجود دارد، کلمات کم دارم، اما تغییر محسوس است.
“من خیلی متاسفم، فکر می کنم باید بروم، وقت خداحافظی است. اما یک چیز را به یاد داشته باشید: هرگز اعتماد به نفس خود را از دست ندهید، هرگز توهم را از دست ندهید. اگر بتوانید توهم چیزی را حفظ کنید، مسیر به خودی خود نشان داده یا روشن می شود. اما شما باید شور و شوق و توهم را حفظ کنید، زیرا تنها این شما را از سقوط اجتناب ناپذیری که در طول راه متحمل خواهید شد، نجات می دهد. یا حداقل، تاثیر را کم می کند.» (ص 337)
کلمات کویاسو در زمینه و حتی بیشتر به عنوان یک طنین وزن بیشتری پیدا می کنند، پژواکی که وقتی پایان رمان در نظر گرفته می شود، از دور می آید.
سپس “پسر زیردریایی زرد” ظاهر می شود و در مرکز صحنه قرار می گیرد. در این شخصیت نمی‌توانستم خاطرات ناکاتا، کافکا در ساحل را نخوانم: مردی با محدودیت‌های خاصی، در این مورد به این دلیل که به طیف اوتیسم تعلق دارد، و گربه‌ها گرچه با آن‌ها صحبت نمی‌کند، شیفتگی دارد. با او، یک معمای جدید مطرح می شود و پیشرفت طرح از قبل متفاوت است. در این مرحله، با لنگر انداختن در بیتلز، ظهور مکرر موسیقی، و تا حدودی پیشروی طرح داستان، رمان چرخشی قابل توجهی به خود می گیرد. همه موارد بالا را از بین نمی برد و هنوز هم تکرارهای غیرضروری در نوشته وجود دارد، با این حال، شرم آور است که طول کشیده تا به این نقطه برسد که رمان ارزشش را داشته باشد.
رمان در شخصیت‌ها، ابتدا در دوست دختر نوجوان قهرمان داستان، سپس در کویاسو، در نهایت در M** (یا «پسر زیردریایی زرد»)، و دختری از کافه تریا لنگر انداخته است. و همه آنها نقش خود را به عنوان چرخ دنده در موتور بزرگ طرح بازی می کنند، اگرچه در طول فرآیند آنقدر واضح نیست و می تواند طاقت فرسا باشد. من کنجکاو می‌بینم که ارزش‌های همه این‌ها، حداقل از دیدگاه شخصی، در نگاه به گذشته، بیشتر از زمان خواندن قابل درک است.
دیوارهای نامطمئن
پسر زیردریایی زرد سوزنی است که سرعت طرح را در سفر پایانی رمان تعیین می کند. به همین دلیل است که دیوارهای بین واقعیت ها باز می شود و به قهرمان داستان اجازه می دهد تا به سفر خود ادامه دهد. این پسر، M**، اما دارای مقداری دانش است که هیچ وقت توضیح داده نمی شود که چگونه به آن دست یافته است. شک اصلی این است که از طرف کویاسو بوده است، اما اگر نه؟ همانطور که قبلاً بیش از یک بار صحبت کرده ام، این یک چیز است که به خواننده فضایی داده شود تا خودش نتیجه بگیرد، شکاف ها را پر کند، شکاف ها و شکاف ها را بررسی کند. وارد کردن نیروهای تصادفی که منشأ آنها امکان شناخت وجود ندارد کاملاً متفاوت است. و ندانستن آن، در این مورد مهمتر از همه، نه به طرح داستان می افزاید، نه به رمان ارزش می افزاید، نه به راز تشدید می کند، تنها کاری که می کند تضعیف اثری است که پایه های آن به خودی خود تا حدودی ضعیف است.
بیشتر در مورد دومی: لازم نیست، برای مثال، توضیح دهیم که جهان شهر محصور چگونه کار می کند، لازم نیست همه چرایی های آن آشکار شود، خوب است که در آنجا راز وجود دارد. همین امر در مورد رویاهای قهرمان داستان نیز صدق می کند. به نظر من اشتباه نیست که در توضیح این که آیا آنچه در آنها اتفاق افتاده بخشی از واقعیت است یا نه، یا با کدام یک از آنها مطابقت دارد، توضیحی نپردازم. اما چگونه یک شخصیت ناگهان همه چیزهایی را که در مورد آن دنیای دیگر می دانست می داند در حالی که ظاهراً هرگز با آن تماسی نداشته است، به جز احتمالاً شنیده ها؟ باز هم، من معتقدم که پاسخ در کویاسو است، اما هنوز زمین ناهموار است.
قبلاً در قسمت سوم کتاب، آنچه اتفاق می‌افتد مشخص است، مسیر عمل طرح مشخص است، اما به دلایلی موراکامی همچنان آن را حفظ می‌کند و به جای رسیدن به اصل مطلب، به دور در دایره می‌چرخد. و این بعد از صفحه شماره 500 اتفاق می افتد. من در این زمینه حرفه ای نیستم و نمی دانم نویسنده ژاپنی چگونه با ناشران خود کار خواهد کرد، اما اعتقاد راسخ دارم که در کار این رمان، دستی قوی وجود نداشت. از طرف ویراستار برای به دست آوردن رمان بهتر. زیرا حتی در این مرحله نیز تکرارها و شفاف سازی های غیر ضروری به دنبال دارد.

آن سوی دیوار

اکثر سوالات بی پاسخ می مانند. تکرارها تا فصل آخر ادامه دارد. خود پایان به نظر من پایان بدی نیست، اما کاملاً راضی کننده نبود. بسیاری از خطوط داستانی ناتمام یا حل نشده باقی مانده اند و دیدن پایان آنها جالب بود، مانند آنچه برای خانواده M** اتفاق افتاد، اتفاقی که برای دختر کافه تریا افتاد، برای زندگی خود قهرمان داستان. من را به یاد پایان تسوکورو تازاکی بی رنگ و سالهای زیارت او می اندازد. همین احساس را برایم به وجود آورد، اینکه تاریخ زیادی خوانده‌ام و بنابراین، علی‌رغم اینکه به پایان رسیده‌ام، می‌دانم که پایان آن یکی نیست.
داستان، با همه استتارهایش، داستان مردی است که پس از ناپدید شدن عشق نوجوانی اش، زندگی اش به حالت تعلیق درآمد. استعاره شهر با تمام نقاب ها و ارواحش چیزی نیست جز نمایش روحی از هم پاشیده و شکسته که هیچ آرامشی در رها شدن پیدا نمی کند و قاطعانه معتقد است که هرگز از آن چاه بیرون نخواهد آمد. از این منظر داستانی زیبا و گاهی دلخراش است. اما، در حین خواندن، همیشه چنین احساسی وجود ندارد. وقتی این اتفاق می افتد، رمان می درخشد و گذرهای درخشانی دارد. وقتی اینطور نیست، خسته کننده است.
من فکر می کنم رمان محتوای مصرفی زیادی دارد. من روایت موراکامی را درک می کنم و از چیزی که زمانی به عنوان «جستجوی مروارید» نام می بردم حمایت می کنم، اما عمل نمی تواند در صفحه 300 آغاز شود. فکر می‌کنم حداقل 150 صفحه و احتمالاً بیشتر از آن را می‌توان برداشت.
پایان نامه برخی از شبهات را برطرف می کند. موراکامی می گوید که چرا به این داستان بازگشته و …. با این حال، شخصیت ها تغییر می کنند، درگیری ها تغییر می کنند و داستان شبیه به دو نام دیگر باقی می ماند. شهر و دیوارهای نامشخص آن ترکیب کاملی بین سرزمین عجایب پخته شده سخت و پایان جهان و کافکا در ساحل است.
من باید خیلی با دقت فکر کنم که جایگاه من در رتبه بندی من چه جایگاهی دارد، اما این کار با یک مکان انجام نمی شود. متأسفانه، خواندن من بسیار قطع شد و تا حدودی نیز رها شد. به دلایل آکادمیک مجبور شدم وسط این یکی خیلی کارهای دیگر را بخوانم و در عین حال عدم پیشرفت در طرح داستان مرا بسیار افسون کرده و تداومی را که باید به آن می دادم نداد. با این حال، بعد از فصل 40، زمانی که من یک موراکامی را با تمام شکوهش احساس کردم، این خیلی تغییر کرد. این به این معنی نیست که در فصل 40 از 70 اتفاق افتاده است. خیلی زیاد است. هر خواننده ای اینقدر خیرخواه نخواهد بود، و من هر کسی را که مدت ها قبل این خواندن را ترک کرده باشد، درک می کنم.
با وجود همه این‌ها، و اگرچه متناقض به نظر می‌رسد، اما فکر می‌کنم برای کسانی که هرگز موراکامی را نخوانده‌اند و رمان‌های بلند را دوست دارند، ممکن است نقطه ورود شایسته‌ای به کار او باشد، زیرا همه موضوعات مورد علاقه او را تحت تأثیر قرار می‌دهد و داستانی بسیار خاص را روایت می‌کند. . در عین حال، به احتمال بسیار زیاد هرکسی که سرزمین عجایب و پایان جهان و کافکا در ساحل را نخوانده باشد، تجربه خواندنی کاملاً متفاوت با من داشته باشد. و من دوست دارم بدانم تجربه ای مانند این چگونه است.
همانطور که در موارد دیگر نیز گفته ام، خواندن من از آثار موراکامی کاملا تصادفی بوده است. ترتیبی که من به کتاب‌های او پرداخته‌ام از هیچ معیاری پیروی نکرده است و بنابراین در نهایت به این رمان رسیدم که مانند خوانش‌های قبلی و فوری (از آثار او) دو رمانی که احتمالاً شباهت‌های بیشتری با این رمان دارند. و همانطور که هست، این سومین بار است که طرح مشابهی را می خوانم.

هنگامی که دوست دختر یک مرد جوان به طور مرموزی ناپدید می شود، او دلش را برای یافتن شهر خیالی که خود واقعی او در آن زندگی می کند، معطوف می کند. جست‌وجوی او باعث می‌شود در کتابخانه‌ای دورافتاده با اسرار خودش شغلی پیدا کند.

وقتی سرانجام به شهر محصور شده، مکانی بی‌سایه از جانوران شاخدار و درختان بید می‌رسد، می‌بیند که معشوقش در کتابخانه‌ای متفاوت کار می‌کند – یک کتابخانه رویایی. اما او هیچ خاطره ای از زندگی مشترک آنها در دنیای دیگر ندارد و از آنجایی که خطوط بین واقعیت و خیال شروع به محو شدن می کند، او باید تصمیم بگیرد که حاضر است چه چیزی را از دست بدهد.

یک داستان عاشقانه، یک جست‌وجو، یک قصیده برای کتاب‌ها و کتابخانه‌هایی که آنها را در خود جای داده‌اند، شهر و دیوارهای نامطمئن آن مثلی است برای این روزگار عجیب.

کتاب The City and Its Uncertain Walls

توضیحات تکمیلی

نویسنده

Haruki Murakami

ناشر

Harvill Secker

شابک

978-1787304475

زبان

انگلیسی

قطع

رقعی

نوع جلد

شومیز

سال چاپ

2024

نظرات مشتریان

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.

پیشنهاد چاپ و موجود کردن کتاب مورد علاقه شما