معرفی بررسی و نقد محصول
کتاب روز تولد دختر اثر پنلوپه داگلاس
کتاب Birthday Girl روز تولد دختر
نشستن در کنار یک غریبه کامل در یک سینمای تاریک، آنطور که جردن هدلی انتظار داشت تولد نوزده سالگی خود را سپری کند، نیست، اما آن چند ساعت بی دقتی که صرف خندیدن، لبخند زدن و فراموش کردن زندگی اش در آن سوی چهار دیواری شده بود، در نهایت دقیقاً همان چیزی است که او می داشت. آرزو کرد. و وقتی تیتراژ شروع می شود و چراغ ها روشن می شوند، بخش کوچکی از آرزوهای او این است که دوست پسری در خانه منتظر او نباشد. اینکه آن ساعاتی که در جمع یک غریبه خوش تیپ سپری می شد می توانست شروع چیز جدیدی باشد. تا اینکه ناگهان هویت او فاش می شود و به جای خداحافظی با او، روز بعد متوجه می شود که به خانه او نقل مکان می کند.
کتاب Birthday Girl
پایک لاوسون برای همیشه یک نوع سطح سر و مسئولیت پذیر است، دو دهه گذشته از زندگی خود را صرف تمام انرژی خود برای ایجاد یک تجارت و مراقبت از پسرش کرده است، در حالی که زندگی شخصی خود را در حالت نامحدود قرار داده است. اکنون در اواخر سی سالگی، تمام تصورات او از عاشق شدن و تشکیل خانواده مانند یک رویای دور است که هرگز نخواهد بود.
بنابراین، وقتی اولین علاقه او در بیست سال اخیر به دوست دختر پسرش تبدیل می شود، با همه چیزهایی که دارد با جذابیت مبارزه می کند. اما صرف نظر از اینکه چند بار به قلبش می گوید که دختر رویاهایش برای همیشه برای او ممنوع خواهد ماند، تک تک چیزهایی که در مورد او می آموزد باعث می شود بیشتر و بیشتر احساس کند که دقیقاً همان جایی است که به او تعلق دارد – زندگی زیر سقف او. .
در حالی که رابطه او با دوست پسرش هر روز بدتر می شود، ما دوستی جردن با پایک را با گذشت زمان می بینیم. در دوستی آنها، او تمام چیزهایی را می یابد که همیشه در رابطه اش با پسر پایک گم شده است – علایق مشترک، اولویت های مشابه در زندگی، احساس تعلق – و به زودی، تنها لحظات خوشبختی او تبدیل به لحظاتی می شود که با مردی که قرار نیست سپری کند. برای نگاه کردن، چه برسد به آرزو کردن.
در قسمتی از کتاب Birthday Girl می خوانیم
اردن
وقتی جایی برای رفتن نداشتم مرا به خانه برد.
او از من استفاده نمی کند، به من صدمه نمی زند، یا مرا فراموش نمی کند. او با من طوری رفتار نمی کند که انگار من هیچ هستم، من را بدیهی نمی پذیرد، یا باعث نمی شود که احساس ناامنی کنم.
او مرا به یاد می آورد، با من می خندد و به من نگاه می کند. او به من گوش می دهد، از من محافظت می کند و من را می بیند. می توانم چشمانش را روی میز صبحانه روی من احساس کنم، و وقتی می شنوم که بعد از سر کار در حال بیرون آمدن از خیابان است، قلبم به شدت تپش می زند.
من باید این کار را متوقف کنم. نمی تواند اتفاق بیفتد.
خواهرم یک بار به من گفت که هیچ مرد خوبی وجود ندارد و اگر یکی را پیدا کنی احتمالاً در دسترس نیست.
فقط پایک لاوسون در دسترس نیست.
من هستم.
PIKE
کتاب Birthday Girl
من او را به خانه بردم، زیرا فکر می کردم دارم کمک می کنم.
او غذا می پخت و کمی تمیز می کرد. چیدمان آسانی بود.
با گذشت روزها، هر چند که هر چیزی جز آسان شدن است. باید جلوی ذهنم را بگیرم که به سمت او سوق پیدا کند و هر بار که در خانه به او برخورد می کنم نفسم را حبس نکنم. من نمی توانم او را لمس کنم و نباید بخواهم.
با این حال، هر چه بیشتر مسیرم را در مسیر او قرار میدهم، او بیشتر به بخشی از من تبدیل میشود.
اما ما آزاد نیستیم که در این مورد تسلیم شویم. او نوزده ساله است و من سی و هشت ساله هستم.
و پدر دوست پسرش
متأسفانه هر دو تازه برای زندگی وارد خانه من شدند.
توضیحات تکمیلی
عنوان کتاب به لاتین | Birthday Girl |
---|---|
عنوان کتاب به فارسی | روز تولد دختر |
نویسنده | Penelope Douglas-پنلوپه داگلاس |
شابک | 978-1976333088 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
زبان | انگلیسی |
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.