کاربران عزیز، تمامی کتاب های زبان اصلی سایت بدون سانسور و متن کامل می باشد
معرفی بررسی و نقد محصول
کتاب خطای ستارگان بخت ما اثر جان گرین John Green
کتاب The Fault in Our Stars
” تو نمیتونی جلوی شكسته شدن قلبت رو بگیری اما…میتونی انتخاب كنی كه كی اونو بشكنه ! “
در دنیا دو نوع درد وجود دارد: اول، دردهایی که فقط درد می آورند، این نوع درد ها فقط و فقط آه از نهادمان بلند می کند و پس از درد هیچ تغییری حاصل نمی شود، دوم، دردهایی که درد می دهند اما پس از درد تغییرات مهمی ایجاد می کند. این کتاب قرار است به شما درد زیادی را بدهد، اما از نوع دوم آن. شاید باعث شود اشک در چشمانتان حلقه زند، شاید قلبتان به درد آید و حتی شاید از شدت ناراحتی دیگر هیچ کتابی از این نویسنده نخوانید اما مهم نیست چون بعد از خواندن این کتاب خواهید فهمید که قهرمانان این کتاب به قدرت نمی رسند، اما با این همه باز قهرمان هستند! با ما باشید تا با هم نگاهی داشته باشیم به یکی از پرطرفدارترین و متفاوت ترین کتاب های عاشقانه ای که تا به حال منتشر شده است.
رمان « خطای بخت ستارگان ما » توسط « جان گرین » در ژانویه 2012 منتشر شد. این ششمین رمان « جان گرین » به شمار می رود. « گرین » برای نام گذاری کتاب از پرده یک و صحنه دوم نمایش نامه « ژولیوس سزار » اثر مشهور « ویلیام شکسپیر » الهام گرفته، جایی که کاسیوس به بروتوس می گوید: ” ستاره بخت ما، بروتوس عزیز، پریشان نیست، بلکه ماییم که پریشان و دون پایه ایم “. داستان رمان درباره دختری شانزده ساله به نام « هزل گریس لنکستر» است که با سرطان تیروئید دست و پنجه نرم می کند و این بیماری به تازگی به ریه هایش سرایت کرده است. به اصرار پدر و مادرش، او در یک برنامه انگیزشی شرکت می کند و در آنجا علاقه ای یک پسر نوجوان به نام « آگوستوس واترز » می شود.
در ژانویه سال 2012، شرکت فیلم سازی فاکس دو هزار، یک زیر مجموعه از فاکس قرن بیستم، حق ساخت یک فیلم اقتباسی برجسته از روی رمان را خریداری کرد. « اسکات نوستادتر » و « مایکل وبر »، فیلم نامه نویس این فیلم بودند. در فوریه سال 2013، « جاش بوون » به عنوان کارگردان فیلم انتخاب شد. رمان و فیلم هر دو به لحاظ تجاری در عرصه ملی و بین المللی بسیار عملکرد موفقی داشتند و بازخوردهای مثبتی نیز از سوی منتقدین دریافت کردند.
خلاصه کتاب The Fault in Our Stars
« هزل » به اصرار مادرش تصمیم می گیرد در جلسات یک گروه حمایتی نوجوانان مبتلا به سرطان شرکت کند. به دلیل بیماری خود، او همیشه یک کپسول اکسیژن کوچک با خود حمل می کند. در یکی از جلسات، او به یک پسر نوجوان علاقه مند می شود. به مرور، « هزل » متوجه می شود که نام آن پسر « آگوستوس واترز » است و برای حمایت دوست مشترک شان « آیزاک » در آنجا حضور داردکم کم آشنایی آنها با یکدیگر عمیق تر می شود و به دیدن یکدیگر می روند. « هزل » درباره تجربیات و احساس خود از سرطان تیروئید می گوید که به ریه هایش نیر سرایت کرده است. « آگوستوس » نیز اعتراف می کند که به دلیل بیماری استئوسارکوم یک پای خود را از دست داده و حالا دیگر از بیماری پاک شده است. پیش از رفتن به خانه، آن دو تصمیم می گیرند که رمان مورد علاقه یکدیگر را بخوانند. « آگوستوس » مشغول خواندن رمان “مصیبت امپریالیسم” می شود و « هزل » مشغول خواندن رمان “بهای طلوع”.
رمان مصیبت امپریالیسم درباره دختری به نام آنا است که به سرطان مبتلا شده و تنها شرح حالی است که با تجربیات زندگی « هزل » همخوانی دارد. « هزل » توضیح می دهد که رمان یک پایان دیوانه وار دارد و سرنوشت و تقدیر شخصیت های رمان به شدت مبهم است. او مدام به نویسنده کتاب، « پیتر ون هوتن » فکر می کند که پس از چاپ و نشر کتاب به آمستردام گریخت و از آن موقع نیز هیچ خبری از او به بیرون درز نکرده است.
یک هفته پس از بحث و گفت و گو درباره رمان، « آگوستوس » افشا می کند که او رابط نویسنده را پیدا کرده و قرار است از طریق این واسطه و با ارسال رایانامه با نویسنده مکاتبه کند. پس از مکاتبه، « آگوستوس » یک نامه از نویسنده دریافت می کند و آن را به « هزل » نشان می دهد. « هزل » نیز چندین سوال برای برطرف کردن برخی ابهامات رمان برای نویسنده می فرستد. « هزل » بیش از همه چیز مشتاق است سرانجام و سرنوشت مادر آنا را بفهمد. فرضیه او این است که اگر مادر آنا پس از مرگ دخترش توانسته باشد خود را بازیاید، پس پدر و مادر او نیز باید بتوانند پس از مرگش به زندگی عادی خود ادامه دهند. درنهایت، نویسنده به رایانامه پاسخ می دهد و اصرار می کند برای گرفتن پاسخ سوالاتش، با او حضوری ملاقات کند. پس نویسنده از « هزل » دعوت می کند که اگر در آمستردام است به ملاقاتش برود.
“Oh I wouldn’t mind Hazel Grace. It would be a privilege to have my heart broken by you.”
« آگوستوس » از « هزل » دعوت می کند که به پیک نیک بروند. « هزل » متوجه می شود که این تفریح توسط یک بنیاد خیریه تدارک دیده شده و آرزوی بچه های سرطانی را برآورده می کند. از همین رو، برای ملاقات با « ون هوتن » هر دو راهی سفر آمستردام می شوند. « هزل » خیلی زود پی می برد که به « آگوستوس » علاقه مند است و این علاقه دوطرفه می باشد. اما « هزل » می داند که به زودی می میرد و اگر احساساتش را بروز دهد، با مردنش به « آگوستوس » آسیب جدی می زند.
در یک حادثه عجیب ریه های « هزل » از آب پر شده و در بخش آی سی یو بستری می شود. وقتی پس از چند روز از بیمارستان مرخص می شود، متوجه می شود که « آگوستوس » حتی یک لحظه هم اتاق انتظار را ترک نکرده است. « آگوستوس » یک نامه دیگر از نویسنده به « هزل » می دهد، نامه ای که این بار بسیار مرموز و با لحنی متفاوت نوشته شده است. پس از خواندن نامه، تصمیم « هزل » برای رفتن به آمستردام جدی تر می شود. اما یک مشکل وجود دارد، پدر و مادر و پزشکهایش معتقدند که او توان کافی برای رفتن به این سفر را ندارد. شرایط بسیار پیچیده شده و « هزل » یک گام با ناامیدی فاصله دارد. اما یکی از پزشکان به نام دکتر « ماریا » پدر و مادر « هزل » را متقاعد می کند تا اجازه رفتن به این سفر را به دختر خود بدهند. بلاخره این دو تصمیم میگیرند با هم به دیدن « ون هوتن » نویسنده کتاب مصیبت امپریالیسم بروند. اما چه چیزی می تواند از دو جوان مبتلا به سرطان بدتر باشد؟ واضح است، دو جوان عاشق مبتلا به سرطان…
توضیحات تکمیلی
نویسنده | John Green |
---|---|
ناشر | پنگوئن بوک |
شابک | 9780142424179 |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحات | 324 |
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.