معرفی بررسی و نقد محصول
معرفی کتاب The Picture of Dorian Gray تصویر دوریان گری اثر
کتاب The Picture of Dorian Gray بدون سانسور
کتاب The Picture of Dorian Gray تصویر دوریان گری رمان معروف اسکار وایلد، به واکاوی حوادث و وقایع تلخ و حقهآمیز زندگى میپردازد که چگونه محیط، اجتماع و گذر عمر بر روی اخلاق و شخصیت انسانها تأثیر میگذارند.
کتاب The Picture of Dorian Gray
تصویر دوریان گری (The Picture of dorian gray) یک رمان فلسفی دربارهی یکی از جذابترین و تروتمندترین جوانان لندن است که میخواهد از چهرهی خودش عکسی داشته باشد تا زمانی که پیر شد قادر به یادآوری صورت زیبایش باشد. به همین دلیل مدل نقاشی مرد انگلیسی هنرمندی به نام بسیل هالوارد میشود. نقاش که شکوه و زیبایی دوریان او را جذب میکند میگوید تصویر دوریان بهترین اثر هنری اوست، زیرا بخشی از روح هالوارد نیز همراه نقاشی باقی مانده است.
دوریان گری از طریق بسیل، مردی به نام لرد هنری را میشناسد و از او توصیفاتی دربارهی جوانی دریافت میکند که از نقاشیاش بدش میآید و از فکر گذشت زمان و نابودی جوانی و زیبایی، بسیار اندوهگین میشود. او دیگر هدفش یادآوری جوانی در دوران پیری نبود بلکه میخواست دیگر آن را از دست ندهد. در این شرایط تابلوی نقاشی خودش را مینگرد و با تمامی وجود آرزو میکند که برای همیشه جوان بماند و نقاشی به جای او پیر شود. در نهایت دوریان بعد از فهمیدن فانی بودن زیباییاش تصمیم به انجام کارهایی میگیرد.
کتاب The Picture of Dorian Gray
آنچه که باعث برترى دوریان گرى بر سایر نوشتههاى غربیان میشود، ستایش زیبایى در آن به حد افراط است تا آنجا که هر نوع کار نیک و عمل خیرى را هم در پوششی از وصف جمال طبیعت به رشته تحریر درآورده است. سبک شاعرانهی اسکار وایلد (Oscar Wilde) منجر شده تا هنرمندی به نام آلبرت لوین فیلمی از رمان تصویر دوریان گری بسازد. این فیلم یکی از بهترین آثار هنری در فیلمهای کلاسیک به شمار میرود.
اسکار وایلد که کتاب The Picture of Dorian Gray تصویر دوریان گرى، یکى از شاهکارهاى ادبى اوست، از با ذوقترین و خوش قریحهترین نویسندگان و نمایشنامهنویسان انگلیسى به شمار میرود. او در سال 1854 میلادى در دوبلین مرکز ایرلند به دنیا آمد و فرزند ویلیام وایلد، جراح مشهور ایرلندى است. اسکار تحصیلات مقدماتى و متوسطه را در زادگاه خود دوبلین به پایان رسانید. در سال 1874 به اخذ مدال طلاى «برکلى» به مناسبت اتمام تحصیل زبان یونانى نایل آمد و سپس به عنوان دانشجوى ممتاز به دانشگاه آکسفورد راه یافت.
وایلد در نویسندگى سبک خاصى دارد و نوشتهاش سهل و ممتنع است. با اینکه سعى کرده جملات و عباراتش ساده و همه فهم باشد، درک مطالب آن آنقدرها هم آسان و پیش پا افتاده نیست. او در تصویر دوریان گرى، قهرمانان کتاب را از بین طبقات دلخواه خودش در اجتماع برگزیده و از دید آنان، حوادث تلخ را مورد بررسی قرار میدهد و از تأثیر محیط و اجتماع بر روحیه شخصیتهاى کتاب خود غافل نمىماند و روابط طبیعى غرایز را در لابلاى حوادث مىگنجاند. سرانجام به تمام این پدیدههاى مختلف شکل هنر مىدهد.
در بخشی از کتاب The Picture of Dorian Gray تصویر دوریان گری میخوانیم:
به محض اینکه دو رفیق وارد اتاق کار شدند، دوریان گرى را دیدند که پشت به طرف در اتاق سر پیانو نشسته و مشغول نواختن آهنگ معروف شومن موسوم به «سنهاى جنگل» است. دوریان بدون اینکه رویش را برگرداند، همین که فهمید بازیل وارد اتاق شد، گفت:
بازیل، این نتها را باید به من قرض بدهید که خوب یاد بگیرم. راستى که خیلى قشنگ است.
بسیار خوب دوریان به شرطى که امروز خوب بایستید…
اوه، نه! من که از این نقاشى خسته شدم، به چه دردم مىخورد. این تابلو به این بزرگى؟ دوریان این کلمات را که مىگفت چهار پایه دوار پشت پیانو را با حرکت سریع چرخاند و با واردین روبرو شد. از دیدن لرد هانرى گونههایش کمى سرخ شدند و یک مرتبه برپا خاست و گفت: ببخشید بازیل، من خیال نمىکردم که مهمان دارید.
دوریان عزیزم، آقاى لرد هانرى وتون، یکى از رفقاى قدیمى آکسفورد را به شما معرفى مىکنم. همین حالا صحبت شما بود و من از اینکه شما چه مدل خوب و بىنظیرى هستید، تعریفها کردم، اما شما همه را خراب کردید.
لرد هانرى از فرصت استفاده کرده و گفت:
به استثناى لذتى که از دیدار شما نصیبم شد. لرد هانرى پس از اداى این کلمات جلو آمد و دست گرى را فشرد. سپس به صحبت خود ادامه داد:
خاله من غالباً ذکر خیر شما مىکند. شما یکى از بهترین دوستان او و همچنین یکى از قربانىهاى او به حساب مىآیید.
لیدى آگاتا مرا از فهرست مدعوین خود خط زده است. قرار بود سه شنبه گذشته به یکى از کلوبهاى «وایت چپل» برویم و باهم دیگر و یا نمىدانم با یک نفر دیگر سه تایى «دوئو» با پیانو بزنیم. من هم نرفتم و نمىدانم ایشان چه خواهند گفت. من که جرئت ندارم به دیدنشان بروم.
واهمه نداشته باشید. من قول مىدهم که شما را با هم آشتى بدهم. خالهام ارادت زیادى به شما دارد. گذشته از این تصور نمىکنم که غیبت شما خیلى مؤثر واقع شده باشد. گمان مىکنم که شنوندگان باشگاه سر درآورده باشند. آهنگى که گوش مىدهند یک «دوئو» است. وقتى خاله جانم پشت پیانو بنشیند، قادر است به جاى دو نفر سر و صدا راه بیاندازد. دوریان با خنده جواب داد:
به به! راستى چه خوب حلاجى کردید، من حساب کار خودم را کردم.
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.