معرفی بررسی و نقد محصول
قیمت و خرید کتاب All Men Are Mortal کتاب همه مردها فانی هستند اثر
” اگر به اندازه کافی زندگی کنید، خواهید دید که هر پیروزی به شکست تبدیل می شود“.
سیمون دوبووار.
هیچ فایده ای در زندگی وجود ندارد؛ با گذشت زمان بی معنی تر و دردناک تر می شود.
خرید کتاب All Men Are Mortal زبان اصلی بدون سانسور :
بووار جدا از اینکه یک فعال سیاسی، یک فمینیست و یک روشنفکر است، نماینده بزرگ اگزیستانسیالیسم در ادبیات است. (شروود، سارا) یکی از کارهای بزرگ او «Tous Les Hommes Sont Mortels» است که به انگلیسی به عنوان «همه مردان فانی هستند» ترجمه شده است.
بووار کتاب All Men Are Mortal را با ترکیب اظهارات تاریخی، اجتماعی و سیاسی خود با روایتی فلسفی جذاب خلق کرد. در این معنا، او جدا از پرداختن مستقیم به بحران وجودی، به بیگانگی فکری و اجتماعی و نیز ارجاعات تاریخی توجه دارد.
مانند تمام آثار ادبی اگزیستانسیال، قهرمانی به نام رایموندو فوسکا داریم که در محیطی آشفته و به ظاهر بیمعنا وجود دارد و مجبور است با نفس خود مقابله کند و هدف خود را در جهان مشخص کند. اما با اندکی متفاوت، ما شاهد زندگی مردی جاودانه هستیم که تمام اراده ها، امیال و حواس خود را از دست داده است.
خرید کتاب All Men Are Mortal با تخفیف 60 درصد
فوسکا در لحظهی بسیار بیمار خود، با هنرپیشهای به نام رجین آشنا میشود که در آرزوی ثروت و خوشبختی ابدی است.
فوسکا در طول رمان تلاش می کند تا او را متقاعد کند که تمام تلاش هایش بیهوده بوده است. هیچ نفرینی وحشتناک تر از داشتن زندگی ابدی نمی توان تصور کرد.
شرح زندگی یک مرد جاودانه خطاب به این است که ما هر کاری انجام دهیم خود را در یک چرخه پیوسته می یابیم و راهی برای خروج از آن وجود ندارد. در حالی که تنها راه نجات مرگ است، اما اگر جاودانه باشی چگونه زندگی می تواند قابل تحمل باشد؟
سیمون در کتاب All Men Are Mortal «همه انسانها فانی هستند» با خلق شخصیتی مانند فوسکا، بُعد دیگری به رویکرد اگزیستانسیالیستی میافزاید تا به یافتن جوهره در زندگی و اشاره به مفهوم و معنای مرگ از طریق رابطهی فوسکا و رژین اشاره کند.
ریموند فوسکا شخصیت اصلی کتاب All Men Are Mortal
Raimondo Fosca شخصیتی است که به خوبی توسعه یافته است و معنای مهم تری دارد.
سفر او که شامل سه حالت است، به سه جنبه مختلف اگزیستانسیالیسم اشاره دارد. معنای زندگی، مفهوم آزادی، و نیستی.
سیمون عاقلانه چنین قهرمانی را خلق کرد تا شک کند که آیا هر عمل بیهوده ای زخم های روانی عمیقی برای انسان به جا می گذارد یا در پایان انسان را از همه چیز رها می کند؟
بر اساس اگزیستانسیالیسم، فرد مسئول یافتن یا خلق جوهر خود در زندگی است نه اینکه قبل از تولدش از قدرتی برتر برخوردار باشد.
فوسکا، در طول زندگی هفت قرنی خود، همیشه هوس این جوهر را داشت. او به دنبال معنا، پاسخ، پیروزی، عشق و هر بعد دیگری بود که زندگی را زنده کند.
در مرحله اول رمان شاهد مبارزه فوسکا با این جمله هستیم که «انسان چیزی نیست جز آن چیزی که خودش میسازد». (ژان پل سارتر)
سفر او برای یافتن جوهر زمانی آغاز شد که در سال 1279 در قصری در کارمونای ایتالیا به دنیا آمد. با بزرگتر شدن او به جنگ می رود و از شهر خود در برابر جنووس محافظت می کند. بعد از سال ها متوجه می شود که سیر نمی شود و همیشه آرزوی بیشتر دارد. او می خواهد بیشتر برای کشورش، مردمش انجام دهد. اما مانعی مانند مرگ برای او وجود دارد.
در آغاز قرن چهاردهم، Genovese دوباره به شهر حمله می کند. بزرگترین نگرانی فوسکا این است که “اگر قبل از انجام کاری قابل توجه بمیرم چه می شود؟” او هدفی در زندگی پیدا می کند، اما مرگ و میر او را مانند جهنم می ترساند.
خرید کتاب All Men Are Mortal کتاب ملت
داشتن هدف در زندگی و انجام بسیاری از کارهای مهم در نهایت با فرا رسیدن شب اهمیت خود را از دست می دهد و فرد شروع به فکر کردن به “مرگ” می کند.
از این نظر، فوسکا نشان دهنده نیستی زندگی است، زمانی که چیزی به نام مرگ وجود دارد. این ایده پوچ گرایانه او را از اصل خود منحرف می کند و او معتقد است که تنها جاودانگی می تواند برای او آزادی به ارمغان بیاورد.
در این مرحله، آنچه Fosca نشان می دهد تغییر می کند. اکنون او هم جاودانگی دارد و هم هدف. اکنون انتخاب های او از مرگ رها شده اند. با این شادی کارهای زیادی برای سرنوشت شهرش انجام می دهد.
برای دو دهه قدرتمند، او تمام تلاش خود را کرده است. اما، چه مدت طولانی برای تلف کردن آن بود؟ در پایان چه چیزی باقی ماند؟ او همه عزیزانش را از دست داد، جنگ های زیادی را از دست داد و حتی شروع به فراموشی کرد که چه احساسی دارد. من دو دهه است که بر این کشور حکومت می کنم و خسته شدم.» فوسکا می گوید.
در این قسمت از کتاب All Men Are Mortal ، گفته می شود که مرگ در واقع چیزی است که زندگی را معنادار و ارزش زیستن می کند. “معنای واقعی زندگی هر کاری است که انجام میدهی که مانع از کشتن خودت شود.” (آلبرت کامو).
بالاخره در آخرین فاز کتاب All Men Are Mortal می بینیم که فوسکا تبدیل به مردی خالی می شود. پس از اینکه بارها فرمانروا، عاشق، پدر یا دیوانه بود، متوجه میشود که هر چه زمان طولانیتر شود، بیهودهتر میشود.
تمام اقدامات معتبری که در حال حاضر انجام می شود، ماده هستند. همان لحظه ای که از آن لحظه بیرون می رویم، آن لحظه از بین رفته است. “هر هدفی به زندگی معنا می بخشد، اما در عین حال هیچ یک از آنها نمی توانند.” (کرول، استیون)
خرید کتاب همه انسانها فانی هستند به زبان انگلیسی بدون سانسور
مرگ
مرگ بخش اجتناب ناپذیر زندگی است. در دنیای فانتزی سیمون اهمیت بیشتری پیدا می کند.
او دو هستی متضاد می آفریند: یکی فوسکا به مثابه جاودانگی، و دیگری رژین به عنوان فناپذیری. این تقابل به ظاهر ساده در واقع راه را به جایگاه تناهی در اگزیستانسیالیسم می رساند.
اگزیستانسیالیسم با معنا همراه است. با این حال، مرگ و معنا هر دو مفاهیم محوری در سنت وجودی هستند. (هاریس، کنت ای.)
مرگ چنان مفهومی است که راه را برای یافتن خود اصیل خود باز می کند. هر انسانی برای یافتن “معنای” خود در زندگی باید با واقعیت مرگ و تناهی روبرو شود.
در کتاب All Men Are Mortal ابتدا به نظر می رسد که حداقل قبل از شروع خواندن رمان فکر می کردم که جاودانگی باعث برتری فسکا می شود. اما در واقعیت، اگرچه رژین فانی است، اما در خود اصالت و خودآگاهی بیشتری دارد.
خود بووار نیز معتقد بود که وجود را نمی توان جدا از مسئولیت اندیشید. بدیهی است که رژین مسئول تمام اعمال و رفتارهای خود در طول رابطه آنها است، در حالی که فوسکا به طور تصادفی زندگی می کند و همه چیز را احساس می کند.
او دست هایش را از خود دور می کند و از هل دادن زندگی دست می کشد. “وجود راهی برای درک آنچه هستی خود اوست.” (هایدگر، مارتین)
به این معنا تولد، زندگی و مرگ سه اصل هستی هستند. بنابراین، طبق ایده هایدگر، لحظه ای که فوسکا یکی از این سه را از دست می دهد – مرگ، وجود او دیگر اهمیتی ندارد.
در نتیجه، مسئله اصلی فلسفه همیشه با نیستی گره خورده است. به عنوان مثال، چیزی که رجین همیشه آرزویش را دارد جاودانگی است، اما این احساس فقط تا زمانی اهمیت دارد که او این اشتیاق را داشته باشد.
فوسکا پس از گفتن داستان خود برای رژین، درد خود را با این کلمات نشان می دهد. من نمی توانم جانم را برای هیچ چیز به خطر بیندازم، نمی توانم مانند کسی بخندم، نمی توانم گریه کنم، قلبم نمی تواند عمیقاً درد بگیرد. من به هیچ جا تعلق ندارم؛ گذشته، حال و آینده ای ندارم. من هیچ چیز نمی خواهم، من هیچکس نیستم… من چیزی برای امید ندارم…» (بووار، سیمون د)
فوسکا همچنین میگوید وقتی هیچ موجود زندهای باقی نمیماند، فقط موش کوچکی که معجون جاودانگی را روی آن امتحان کرده، باقی میماند و در این دنیا میماند. او به خاطر دادن زندگی جاودانه به آن موش کوچک، خود را قاتل دانست.
پس از اینکه او رجین را ترک می کند و لحظه ای که او صدای جینگ برج ساعت را می شنود، طوری فریاد می زند که گویی در حال زاری است. در نهایت می بینیم که پرونده بین آنها از قضا بسته شد.
نتیجه گیری از کتاب All Men Are Mortal:
سیمون دوبووار، سرمایهی فلسفی دانش خود را به گونهای در رمانش به کار برد که جوهره زندگی و مفهوم مرگ در اگزیستانسیالیسم را از طریق رشد شخصیت و رابطه بین آنها با موفقیت به ارمغان آورد.
دنیای فانتزی آنقدر بزرگ است که می توان به راحتی از خط داستانی دور شد. اگرچه سیمون گاهی اوقات مسیر را گم می کند، اما با اظهارات چشمگیر فوسکا درباره زندگی ما را به عقب می برد.
توضیحات تکمیلی
نویسنده | Simone de Beauvoir / سیمون دوبوار |
---|---|
ناشر | W. W. Norton & Company; Reissue edición |
شابک | 978-0393308457 |
زبان | انگلیسی |
قطع | رقعی |
جلد | شومیز |
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.