کاربران عزیز، تمامی کتاب های زبان اصلی سایت بدون سانسور و متن کامل می باشد
معرفی بررسی و نقد محصول
خرید مجموعه 4 جلدی کتاب Caraval کاراوال اثر استفانی گاربر
برای مدت محدودی، هر چهار کتاب از سری پرفروشترین کتاب Caraval کاراوال نیویورک تایمز شماره 1 اکنون با جلد چهارم این مجموعه با عنوان Spectacular
«هر آنچه در مورد Caraval شنیدهاید، با واقعیت قابل مقایسه نیست. این چیزی بیش از یک بازی یا اجراست. این نزدیکترین چیزی است که تا به حال به جادو در این دنیا خواهید یافت.»
«کاراوال» اثر استفانی گاربر
درباره کتاب Caraval کاراوال اثر
درباره کتاب Caraval اثر Stephanie Garber زبان اصلی
کتاب Caraval اثر Stephanie Garber استفانی گاربر، که در ابتدا در سال 2017 منتشر شد، یک فانتزی عاشقانه برای بزرگسالان جوان است که در دنیایی الهام گرفته از اسپانیایی اتفاق میافتد که مرزهای بین فانتزی و واقعیت را از طریق یک تجربه تئاتر جادویی و تعاملی به نام Caraval بررسی میکند. در این رمان، جهان صحنه ای است (به معنای واقعی کلمه) که در آن اجراها جای خود را به حقایق بزرگتر می دهند. پیوند بین خواهران آزمایش می شود، اما در نهایت، عشق واقعی بر همه موانع پیروز می شود. این رمان ممکن است برای همه مخاطبان مناسب نباشد، زیرا حاوی خشونت، مرگ، آزار جسمی، ضربه روحی، القای جنسی، برهنگی، تهدید به خشونت جنسی، خودکشی، قتل، جدایی از واقعیت، غرق شدن، خون، بستگان متوفی، غایب است. چهره های والدین، قاچاق، الکل، و مصرف مواد مخدر ساختگی. Caraval همچنین در بین جامعه آنلاین BookTok به تحسین رسیده است. این راهنمای مطالعه به نسخه شومیز منتشر شده توسط Flatiron Books اشاره دارد.
کتاب Caraval در اولین کتاب و همنام این مجموعه، «کاراوال»، از پسزمینه غمانگیز خواهران مطلع میشویم. مادرشان، پالوما، در جوانی آنها را رها کرد و باعث آزار پدرشان شد. در نتیجه، اسکارلت بر محافظت از خواهر جوانتر و آزاده تر خود دوناتلا تمرکز می کند. او از رویاهای دوران کودکی خود برای رفتن به کاراوال، از جمله نامه هایی که اغلب به Legend می نوشت، برای محافظت از خود و خواهرش دست می کشد. از آنجایی که یک کنت ثروتمند از او خواستگاری می کند، یک ازدواج احتمالی می تواند راهی برای خروج از خانه تنهایی او در تریسدا باشد. با این حال، به نظر میرسد که سرنوشت برنامههای دیگری برای اسکارلت دارد، زمانی که اسکارلت از خود لجند دعوتی برای رفتن به کاراوال دریافت کرد.
اسکارلت تمایلی به حضور ندارد، اما دوناتلا و جولیان، ملوانی در جزیره، بدون اینکه پدرش متوجه شود او را به کاراوال می برند. اسکارلت که میترسد، ناامید است که به خانه بازگردد، اما وقتی فاش میشود که خواهرش برای اهداف کاراوال این فصل اسیر است، مجبور میشود بازی کند. اسکارلت باید ریسک کند، فداکاری کند و به جولیان اعتماد کند تا دوناتلا را پیدا کند و کاراوال را برنده شود.
توصیف واضح این کتاب از هر صحنه و شخصیت، دنیای Caraval را در مقابل چشمان من زنده کرد. انگار در میان بازیکنان بودم و غرفههای مختلف، چراغهای درخشان، لباسهای زیبا و خیابانهای پر پیچ و خم را تماشا میکردم. داستان وقتی به عظمت عظیم جادوی Legend میرسد، ارائه میشود.
من به سرعت به اسکارلت وابسته شدم، اضطراب ها و ترس های بسیار واقعی او را تبدیل به یک قهرمان داستان کرد. درگیری های درونی او بر سر جولیان و آینده اش قابل باور بود. با پیشروی کتاب، تنش مرا روی لبه صندلی نگه داشت. بازی آخر واقعاً شما را غافلگیر می کند، اما این همه بخشی از هیجان است.
خرید کتاب Caraval بدون سانسور قروشگاه کتاب ملت
اسکارلت دراگنا در کودکی رویای حضور در Caraval را در سر می پروراند، نمایشی جادویی که توسط Master Legend رهبری می شود. نانا آنا او همیشه به او و خواهر کوچکترش تلا (دوناتلا) داستان هایی از دنیای مسحور کننده کاراوال می گفت. با این حال، وقتی مادر اسکارلت، پالوما، او و تلا را با پدرشان، فرماندار مارچلو دراگنا، تنها میگذارد، زندگی اسکارلت تغییر میکند. پدرش دستکاری و بداخلاق می شود. او دختران خود را فقط به عنوان یک شی در تلاش های سیاسی خود می بیند. از آنجایی که فرماندار دراگنا بر یک جزیره تسخیر شده به نام تریسدا حکومت می کند، او در پی گسترش قدرت خود با به دست آوردن مشروعیت در نظر سایر حاکمان است. هیچ مقدار تجارت یا تولید به او برابری با دیگر رهبران را نداده است، بنابراین او مشروعیت را از طریق دیپلماسی در نظر می گیرد. او قصد دارد دختر بزرگش اسکارلت را با کنت نیکلاس دارسی ازدواج کند. اسکارلت هویت نامزدش را نمیداند، اما نامههای فوقالعادهای برای او مینویسد و قول میدهد او و خواهرش را از پدر بداخلاقشان دور کند.
تلا نقشه دیگری در سر دارد. او به Master Legend با ایده خود برای بازی می نویسد تا به خواهر بزرگترش که به شدت زیر بار مسئولیت و آسیب است کمک کند تا دریابد که زندگی چیزی فراتر از ایمنی است و برخی چیزها ارزش ریسک کردن را دارند.
خرید کتاب زبان انگلیسی کاراوال از استفانی گاربر
وقتی اسکارلت پس از هفت سال نوشتن ناموفق برای او پاسخی از استاد افسانه دریافت می کند، هیجان زده می شود اما می داند که نمی تواند شرکت کند، زیرا به زودی ازدواج می کند. او نمیداند که تلا تمام این موقعیت را ساخته است و تا زمانی که کاراوال به پایان نرسد، متوجه نخواهد شد که همه اینها یک حیله مفصل بوده است. اسکارلت عجله می کند تا تلا را پیدا کند و خبر پاسخ استاد افسانه را به اشتراک بگذارد، اما وقتی به خواهرش برخورد کرد، با پسری به نام جولیان در انبار است. تلا و جولیان برنامه ریزی کرده اند که اسکارلت را فریب دهند، او را به جزیره ببرند و یک آدم ربایی ترتیب دهند تا فرماندار دراگنا با آنها عصبانی نشود. اسکارلت فقط می خواهد تلا را پیدا کند و ابتدا آنجا را ترک کند. سپس، او تصمیم می گیرد یک روز بماند که تبدیل به ماندن برای کل بازی می شود.
کتاب Caraval به مهمانان دعوت شده دو گزینه ارائه می دهد: شرکت یا تماشا. اگر آنها شرکت کنند، باید یک سری از پنج سرنخ را دنبال کنند تا تلا را که استاد افسانه ربوده است، پیدا کنند. هر کسی که اول Tella را پیدا کند، یک آرزو برآورده می شود. آرزوها نوع نادری از جادو هستند که می توانند هر رویایی را به واقعیت تبدیل کنند، اگر آرزومند «چیزی بیش از هر چیزی بخواهد و بتواند کمی جادو برای کمک به آنها بیابد» (41) و به این ترتیب، این یک جایزه ارزنده است. .
اسکارلت مجموعه ای از پنج سرنخ را دنبال می کند که او را به خواهرش می رساند. بازی کاملاً منطقی نیست، بلکه بر اساس نمادها و نشانههایی ساخته شده است که اسکارلت آنها را تفسیر میکند. بسیاری از بازیگران بازی در این راه به او کمک می کنند و او را به چالش می کشند.
شرکت کنندگان هنگام ورود به بازی اولین سرنخ را دریافت می کنند. آنها را به هتلشان La Serpiente de Cristal هدایت میکند، جایی که یک پاکت حاوی پیامی در مورد نحوه ربودن تلا توسط Legend، سرنخهای دیگری که باید برای یافتن او دنبال کنند و کلید اتاقش را پیدا میکنند. سرنخ دوم در اتاق تلا است: کارت تصویری از یک قلعه، کاستیو مالدیتو. سومین سرنخ برای اسکارلت حقیقت دردناکی را در مورد احساساتش نسبت به جولیان در ازای توصیه فالگیر به «دنبال پسری با قلبی سیاه ساخته» (257) به همراه داشت. سرنخ چهارم اسکارلت را به نوشیدن یک سیب جادویی سوق می دهد که بینایی او را سیاه و سفید می کند، به جز سرنخ هایی که واقعاً باید ببیند. پنجمین و آخرین سرنخ “نیاز به جهش ایمان دارد” به معنای واقعی کلمه زمانی که او باید از سوراخ تاریکی بپرد که در نهایت به اتاق تلا منتهی می شود (257). در طول راه، پدر اسکارلت و نامزدش او را تعقیب می کنند و در طول بازی او را تعقیب می کنند. اسکارلت در تلاش برای یافتن خواهرش دوستانی پیدا می کند که به او کمک می کنند و دشمنانی که او را به چالش می کشند.
روشی که اسکارلت در سرنخ ها حرکت می کند بیشتر رویایی و خیال انگیز است تا روشمند و منطقی. در نهایت، پس از عاشق شدن جولیان و مشاهده مرگ او، راه خود را به اتاق تلا در برجی بلند در میان ستاره ها پیدا می کند. او متوجه می شود که تلا با لرد دانیل دی انگل نامزد کرده است، که واقعاً بازیگر کاسپر در نقش افسانه است. اسکارلت معتقد است بازی واقعی است و فکر می کند تلا در مشکل است، زیرا Legend شیطانی است. پس از یک سری اتفاقات دراماتیک که در آن اسکارلت به لبه بالکن هل داده می شود، بسته می شود و در نهایت در مقابل پدرش می ایستد، تلا خود را می کشد.
با این حال، عشق اسکارلت به تلا به او اجازه میدهد تا آرزویی بکند، آرزویی که هیچکس (حتی افسانه) نمیتواند به او بدهد، و این آرزو خواهرش را به زندگی برمیگرداند، درست همانطور که تلا برنامهریزی کرده بود. تلا نقشهاش را برای نجات اسکارلت توضیح میدهد و برای تمام ناراحتیهایی که اسکارلت در سفرش متحمل شده، عذرخواهی میکند. همه بازیگران لجند توسط جادوی او محافظت می شدند. اگر آنها در طول بازی می مردند، پس از واقعیت دوباره زنده می شدند. با این حال، تلا توسط این جادو محافظت نشد، زیرا او یک مجری نیست. او می دانست که عشق اسکارلت برای بازگرداندن او به زندگی کافی است. او اسکارلت را متقاعد میکند تا در مراسم بعد از مهمانی انحصاری با بازیگران شرکت کند تا اسکارلت بتواند با جولیان به پایان برسد.
اسکارلت در مراسم بعد از جشن، جولیان را به عنوان خود واقعی خود می بیند، نه به عنوان یک بازیگر. اگرچه چند چیز تغییر کرده است، اما زخم هایی که او از پدرش در طول بازی متحمل شد و عشق او به اسکارلت ثابت مانده است. اسکارلت که از ابتدای رمان به طرز چشمگیری تغییر کرده است، به خود اجازه می دهد تا با وجود خطرات، از قلب خود پیروی کند و آنچه را که می خواهد دنبال کند. علیرغم اینکه جولیان بازیگر است و در طول بازی دروغ می گفت، او به جولیان فرصت دیگری می دهد.
در حالی که اسکارلت از بوسه با جولیان لذت می برد تا رابطه آنها را خارج از محدوده بازی محکم کند، تلا در پیست رقص از شریکی به شریک دیگر می چرخد، یکی از آنها ناپدید می شود و یک یادداشت با یک سکه سنگین در جیبش می گذارد. تلا به نویسنده، فقط با امضای «یک دوست»، یک بدهی بدهکار است، و نویسنده قصد دارد بهزودی آن را جمعآوری کند و دنبالهای را که از دیدگاه تلا گفته میشود، Legendary را تنظیم کند.
آیا نیاز به خواندن ساحلی جذاب دارید یا حواس شما را از میان ترم پرت می کند؟ بعد گوش کن سه گانه فانتزی “Caraval ” ماجراهای خواهران اسکارلت و دوناتلا دراگنا را دنبال می کند که به آنها فرصت داده می شود تا سرنوشت خود را از طریق بازی به نام کاراوال تغییر دهند. به گفته مادربزرگ آنها، Caraval یک بازی فصلی است که توسط یک شعبده باز مرموز به نام Legend میزبانی می شود. هر Caraval ، بازیکنان به دنیای جادویی پر از توهم و شگفتی منتقل می شوند. کسانی که با موفقیت هر یک از سرنخ های پنج شب را حل می کنند، یک آرزو از خود لجند دریافت می کنند. با این حال، بازی ها قیمتی دارند: کسانی که دیگر نمی توانند تفاوت بین واقعیت و تخیل را تشخیص دهند، شروع به از دست دادن خود می کنند
خلاصه و راهنمای مطالعه
نمای کلی
کتاب Legendary دنباله قسمت اول مجموعه کاراوال استفانی گاربر است و در سال 2018 منتشر شد. داستان در صبح پس از پایان اولین کتاب، کاراوال، شروع می شود و تعامل شخصیتی متفاوت با مسابقه خارق العاده کاراوال و استاد مرموزش را دنبال می کند. ، افسانه. در Legendary، قهرمان داستان، Tella، باید در یک بازی جدید Caraval که به سرعت بسیار واقعی می شود، مسابقه دهد. با زندگی در خط، او باید با تمایز بین واقعیت و توهم دست و پنجه نرم کند، حتی وقتی میآموزد که نیروهای سرنوشت بر زندگی او تأثیر زیادی میگذارند. گاربر بهعنوان یک نویسنده پرفروش بینالمللی، مجموعهای از رمانهای فانتزی را خلق کرده که به 30 زبان ترجمه شدهاند. Legendary به عنوان دومین رمان از مجموعه سه قسمتی Caraval است.
این راهنما به نسخه گالینگور ۲۰۱۸ منتشر شده توسط Flatiron Books اشاره دارد.
خلاصه داستان
هفت سال قبل از وقایع لجندری، تلا مخفیانه وارد اتاق مادرش می شود و با جعبه جواهرات ممنوعه بازی می کند. در داخل، او یک کیسه آشنا را می بیند که به یک دسته کارت تبدیل می شود و متوجه می شود که کیف صرفاً یک توهم جادویی برای پنهان کردن ظاهر عرشه است. قبل از اینکه مادرش او را پیدا کند، چندین کارت از جمله شاهزاده قلب ها و آراکل را از روی عرشه برمیگرداند. مادرش همه کارتها را به جز آراکل برمیدارد و از تلا میخواهد قسم بخورد که دیگر با عرشهای مثل این بازی نکند.
اکنون، تلا دراگنا در جنگلی در کنار دانته، که ظاهراً یکی از اجراکنندگان Legend است، بیدار میشود (Legend یک شخصیت مرموز است که Caraval را اداره میکند، یک نمایش جادویی و جشنواره توهمها که در آن تماشاگران شرکت میکنند). تلا یک شب مست را با دانته گذراند و اکنون پشیمان شده است، بنابراین او تصمیم می گیرد مخفیانه فرار کند و خواهرش اسکارلت را پیدا کند. او با رفتن به خانه شهر لجند، اسکارلت دراگنا را با جولیان، دوست پسر اسکارلت پیدا می کند. جولیان از دو خواهر دعوت می کند تا گروه Legend’s را به والندا همراهی کنند، جایی که دور دیگری از Caraval برای بزرگداشت مراسم بزرگداشت پادشاه، امپراطور Elantine برگزار می شود. در رمان قبلی، تلا از یک “دوست” مرموز کمک پذیرفت و موافقت کرد که نام واقعی لجند را در پرداخت خدماتش بیابد. حالا تلا اسکارلت را متقاعد می کند که همراه او در دور جدید کاراوال شرکت کند. در طول سفر به پایتخت، تلا به ملاقات یک فالگیر به نام نایجل می رود که به آینده او خیره می شود و به او می گوید که اگر کاراوال را برنده شود، لجند را ملاقات خواهد کرد و نام او را به دست خواهد آورد، اما هزینه ای دارد و او را پشیمان می کند. . نایجل چهار شب خواب تلا را به عنوان بهای فال او ادعا می کند، بنابراین تلا برای بقیه سفر به خواب می رود تا با استراحت خود به او پول بدهد.
وقتی تلا و اسکارلت به والندا میرسند، تلا پیامی از «دوست» مرموزش دریافت میکند. در یادداشت او آمده است که او را در قلعه Idyllwild در Fed Ball – رویدادی که Caraval افتتاح میکند – ملاقات خواهد کرد تا او بتواند نام واقعی Legend را به او بدهد. از آنجایی که او هنوز نام واقعی لجند را نمیداند، قصد دارد از این جلسه برای متقاعد کردن فرد مرموز استفاده کند تا به او زمان بیشتری برای بردن کاراوال بدهد و به قولش عمل کند. او یک کالسکه آسمان، معادل این دنیا با تله کابین، به کاخ می برد. همچنین در ماشین یک نجیب زاده متکبر وجود دارد که مانند یک تنبل لباس می پوشد و به ظاهر خود اهمیت چندانی نمی دهد. آن دو با هم دعوا می کنند و بلافاصله از یکدیگر بیزاری می کنند و او تهدید می کند که او را از کالسکه بیرون خواهد انداخت. تلا قصر را به سمت بال یاقوت کبود، جایی که اجراکنندگان لجند (و اسکارلت) در آنجا اقامت دارند، طی می کند. با این حال، او در لیست تایید شده نیست و نمی تواند با خواهرش بماند. معشوق یک شبه او، دانته، از راه می رسد و به کارکنان قصر می گوید که تلا نامزد جکس است که وارث امپراطور الانتین است. این دروغ به تلا اجازه می دهد تا اتاقی در برج طلایی افسانه ای بدست آورد. چندی بعد، جکس خود پیامی به تلا میفرستد و لباسی به او هدیه میدهد و از او میخواهد آن را در Fed Ball بپوشد تا بتواند او را در آنجا پیدا کند. تلا می شنود که کارکنان قلعه شایعات شومی را درباره جکس به اشتراک می گذارند.
تلا بیرون از کاخ منتظر اسکارلت است که با او موافقت کرد تا به توپ برود، اما اسکارلت هرگز نمی رسد. دانته ظاهر میشود و توضیح میدهد که اسکارلت نمیآید، زیرا او اکنون ناراحت است و حواسش به مسائل دیگر پرت شده است. اسکارلت کشف کرده است که شخصی که در کاراوال قبلی تصور میکرد نامزدش است، واقعاً یکی از مجریان لباس مبدل لجند بوده است – مردی به نام آرماندو. دانته با تردید تلا را به سمت توپ اسکورت می کند. او ترجیح میدهد که او در هر جایی به جز در کاخ امپراتور الانتین در یک Fed Ball شرکت کند – و تلا وقتی متوجه میشود که قصر شبیه قفس است، دچار لغزش میشود. در رقص، تلا با جکس، وارث الانتین، که او تظاهر به نامزدش می کند، ملاقات می کند. مکالمه نشان می دهد که جکس “دوست” مرموز او است که نام واقعی Legend را می خواهد. جکس همچنین سرنوشت آزاد شده ای است که به عنوان شاهزاده قلب ها شناخته می شود. این دو در داخل زمین رقص که شبیه قفس است می بوسند. جکس از قدرت خود برای شروع یک روند مرگبار استفاده می کند که به تدریج قلب تلا را متوقف می کند و او همچنین شرایط توافق اولیه آنها را تغییر می دهد. حالا، برای جلوگیری از مرگ، او باید Legend را – نه فقط نام او، بلکه خود مرد – را به جکس تحویل دهد. جکس همچنین یک کارت مسحور به تلا می دهد که مادرش را به دام انداخته است، مادرش نیز به همان نفرین مبتلا شده و باعث کاهش ضربان قلب او می شود. ناگهان اولین سرنخ کاراوال از سقف می افتد و تلا آن را می گیرد.
روز بعد، تلا به مینروا مدرنوِرس سفر میکند تا به درخواست جکس، لباسهای جدیدی برای خودش تهیه کند. در آنجا او دانته را در انتظار او می بیند. از آنجایی که می داند وارث ظاهری شاهزاده قلب هاست، حقیقت را در مورد او و جکس می پرسد و به او هشدار می دهد که برخلاف دور آخر کاراوال که شامل توهمات بود، این دور کاراوال واقعی است. به محض رفتن دانته، مینروا گزینههای لباسی را برای او به ارمغان میآورد تا برای شب الانتین انتخاب کند، زمانی که همه لباس یکی از سرنوشتها را میپوشند (سرنوشتها چهرههای قدرتمندی هستند که میتوانند زندگی انسانها را هر طور که میخواهند تحت تأثیر قرار دهند). تلا یک لباس ناآشنا را به نمایندگی از وارث گمشده انتخاب می کند. او به اتاقش برمی گردد، جایی که اسکارلت با او در مورد نامزدی فرضی روبرو می شود. تلا دروغ می گوید، که اسکارلت را آزار می دهد. اسکارلت به دلیل دروغ ها و اجباری که بازی قبلی باعث شده بود از شرکت در Caraval امتناع کند.
از آنجایی که ضربان قلب تلا به دلیل نفرینی که جکس بر او وارد کرده کاهش می یابد، او برای جستجوی سرنخ بعدی به منطقه معبد می رود. او بسیاری از چهره های آشنا را می بیند – از جمله جولیان، که وانمود می کند که او را نمی شناسد – اما دانته او را به کلیسای افسانه راهنمایی می کند. او برای یافتن سرنخ بعدی کاراوال، بازی کلیسا را انجام می دهد. بعداً، در حالی که منتظر خواندن ثروت است، با بازیکنان دیگر صحبت میکند و متوجه میشود که هدف بازی حول جاهطلبی Legend برای گرفتن قدرت Fates برای خودش میچرخد. تلا در طول فال خوانی خود، چهار کارت از عرشه سرنوشت می کشد: شاهزاده قلب ها، مرگ دوشیزه، تاج شکسته و بانوی زندانی. خواننده، آرماندو (یکی از اجراکنندگان لجند) از دست دادن، دلشکستگی و فداکاری در آینده تلا را پیشبینی میکند، سپس گذرگاهی مخفی از کلیسای افسانه باز میکند و به تلا دستور میدهد تا زمانی که مجبور به توقف شود راه برود. او راه می رود تا صحبت های خواهرش و جولیان را می شنود. وقتی جولیان رفت، تلا وارد اتاق اسکارلت می شود و سرنخ بعدی کاراوال را دریافت می کند. این سرنخ منحصربهفرد او را به مکانی به نام Elantine’s Most Wanted هدایت میکند، جایی که او در مسیری جدا از کسانی که نقش کاراوال توهمآمیزی را بازی میکنند، میرود.
در مغازه، او یک سری پوستر تحت تعقیب پیدا می کند. وقتی او آنها را بررسی می کند، متوجه می شود که پوستری که دزدی به نام Paradise the Lost را نشان می دهد، شباهت زیادی به مادرش دارد که مدت هاست ناپدید شده و امیدوار است او را نجات دهد. برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد مادرش، بهشت، تلا باید آخرین خاطره خود را با مادرش ترک کند، و این خاطره سرنخ مهمی برای براندازی سرنوشت دارد. در ازای این خاطره، یکی از اجراکنندگان Legend داستان یک دزد مشهور (پارادایس) را که قلب بسیاری از اشراف را ربوده است، میچرخاند. پس از دزدیدن یک Deck of Destiny، بهشت ناپدید شد و دیگر هرگز دیده نشد. افسانه بر این باور است که عرشه ای که او دزدیده بود، سرنوشت های به دام افتاده را نگه می داشت و دارای قدرت منحصر به فردی بود. هنگامی که تلا سومین سرنخ را از پشت پوستر تحت تعقیب مادرش به دست می آورد، به دنبال اسکارلت می گردد تا در مورد آنچه آموخته صحبت کند. اما اسکارلت در اتاقش نیست. خدمتکاری به تلا می گوید که اسکارلت به قلعه Idyllwild رفت.
وقتی تلا به قلعه می رسد، سه سرنوشت با او روبرو می شوند. آنها با تلا می جنگند و سعی می کنند او را متقاعد کنند که Deck of Destiny گم شده را به شاهزاده قلب ها بازگرداند تا به Legend. تلا موفق به فرار می شود، اما دانته باید او را به دلیل جراحاتش نجات دهد. در حالی که او بیهوش است، دانته و جولیان مقداری از خون خود را به او می دهند تا بدترین جراحاتش را درمان کند. (خون دانته حاوی جادوی سرنوشت است.) وقتی تلا دوباره از خواب بیدار می شود، در اتاقش است و صدای خنده اسکارلت و جکس را می شنود. جکس از اسکارلت می خواهد که غذا را برای تلا بگذارد و پس بگیرد. در حالی که او دور است، او از تلا اطلاعاتی در مورد مبارزه اش می خواهد و به او یادآوری می کند که اگر لجند تمام قدرت سرنوشت را به دست آورد، از سرنوشت واقعی بدتر خواهد بود. هنگامی که او می رود، اسکارلت و تلا در مورد جکس با یکدیگر روبرو می شوند. هیچ یک از خواهرها به او اعتماد ندارند، هرچند به دلایل مختلف. اگرچه او به طور کامل درمان نشده است، تلا در آن شب با جکس و ملکه شام می خورد.
امپراطور الانتین بلافاصله به تلا علاقه مند شد اما فاش کرد که او نیز به جکس یا نیت او نسبت به تاج و تخت اعتماد ندارد. ملکه فاش میکند که حلقه عقیق مادر تلا مانند کلیدی به طاقهای موجود در معبد ستارهها است. پس از شام، بازیگران Legend یک صحنه اجرا میکنند که نشان میدهد چگونه Fates انسانها را در کارتها زندانی میکند. روز بعد، تلا به معبد ستارگان سفر می کند تا آنچه را که مادرش در آنجا پنهان کرده بود، کشف کند. برای بازپرداخت بدهی مادرش به معبد، تلا باید خود را به کشیشان بسپارد. او از انجام این کار امتناع می ورزد و دانته روزنه ای پیدا می کند تا او را وارد طاق کند. هنگامی که در طاق قرار می گیرد، عرشه سرنوشت را پیدا می کند.
او طاق را ترک می کند و با دانته روبرو می شود که خود را افسانه نشان می دهد. او به او می گوید که بدود زیرا جکس را احضار کرده است، اما او از این کار امتناع می کند. تلا با کمال میل خود را قربانی می کند تا در کارت زندانی شود تا مادرش را از همین زندان آزاد کند. دانته حاضر به از دست دادن تلا نمی شود، بنابراین او نفرین همه کارت ها را می شکند و سرنوشت ها را آزاد می کند تا تلا نیز آزاد شود. او دل شکسته او را روی پلههای معبد رها میکند، اگرچه او از نظر فنی کاراوال را برد. جکس از راه می رسد و تلا را به اتاقش می برد و مادرش را پیش او می آورند. اسکارلت به دلیل رنجش طولانی مدتش از ناپدید شدن بهشت، از بازگشت مادرشان ناراضی است، اما قبل از اینکه خواهران بتوانند این موضوع را بررسی کنند، ملکه می میرد و لجند خود را به عنوان وارث گمشده ظاهر می کند. برای تولد تلا، او به او یادآوری میکند که هنوز به خاطر برنده شدن کاراوال یک جایزه به او بدهکار است و به او میگوید که وقتی برای جمعآوری آن آماده شد، او را پیدا کند.
خرید کتاب Finale جلد سوم محموعه Caraval
خرید کتاب Spectacular جلد چهارم محموعه Caraval
توضیحات تکمیلی
نویسنده | Stephanie Garber / استفانی گاربر |
---|---|
قطع | رقعی |
جلد | شومیز |
کاغذ | بالک |
زبان | انگلیسی |
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.