دیوید کاپرفیلد هشتمین رمان چارلز دیکنز است. این کتاب ابتدا به صورت سریال بین سالهای 1849 و 1850 تولید شد و سپس در سال 1850 به طور کامل منتشر شد. این رمان که از دیدگاه اول شخص راوی همنام آن نوشته شده است، تجربیات او را از کودکی تا مردانگی بازگو میکند. از آنجایی که بسیاری از این تجربیات Charles Dickens را به خوبی منعکس می کند، دیوید کاپرفیلد به طور گسترده ای هم رمانی بیلدانگسرومن و هم یک رمان اتوبیوگرافیک در نظر گرفته می شود. این رمان علاوه بر محبوبیت دیکنز در میان آثار خودش، به دلیل توجه حساس به مسائل اجتماعی ویکتوریا، از جمله فقر، سلسله مراتب طبقاتی، مهاجرت و رفتار با «زنان سقوط کرده» مورد تحسین قرار گرفته است.
خلاصه کتاب ديويد کاپرفيلد اثر چارلز ديکنز
دیوید کاپرفیلد شش ماه پس از مرگ پدرش در سافولک انگلستان به دنیا آمد. او تا هفت سالگی با مادر جوانش کلارا کاپرفیلد و خانه دار وفادارش کلارا پگوتی زندگی شادی دارد. با این حال، وقتی مادرش با پیرمردی به نام ادوارد موردستون آشنا می شود، زندگی او پیچیده می شود. در حالی که آقای موردستون از مادر دیوید خواستگاری می کند، پگوتی او را می برد تا با خانواده اش در یک قایق خانه عجیب در ساحل یارموث وقت بگذراند. خانواده پگوتی متشکل از برادر او، بیوه همکار سابق برادرش – خانم. گامیج- و چند کودک یتیم، از جمله پسری به نام هام و دختری زیبا به نام لیتل املی. دیوید بیشتر وقت خود را صرف بازی در کنار دریا با امولی کوچولو می کند و به او عشق می ورزد.
دیوید کاپرفیلد برمی گردد و متوجه می شود که مادرش دوباره با آقای موردستون ازدواج کرده است. خواهر آقای موردستون نیز به خانه آنها نقل مکان کرده است. آقای موردستون و خواهرش نسبت به دیوید و مادرش سلطه جو و توهین می کنند. یک روز، دیوید در برابر ضرب و شتم ناپدری خود با گاز گرفتن دست آقای موردستون تلافی می کند. آقای موردستون با فرستادن دیوید به مدرسه شبانه روزی به نام خانه سالم پاسخ می دهد.
سلم هاوس توسط مدیر مدرسه ای به نام آقای کریکل اداره می شود که به کتک زدن شدید دانش آموزان شهرت دارد. با وجود این محیط خصمانه، دیوید با تامی ترادلز، پسری چاق و بی دست و پا، اما مهربان، صمیمی می شود. با این حال، دیوید توسط یک دانش آموز بزرگتر به نام جیمز استیرفورث بسیار شیفته است. Steerforth خوش تیپ، ثروتمند و دستکاری است و دیوید به خود اجازه می دهد تا با امید به دست آوردن لطف Steerforth مورد استفاده قرار گیرد.
Charles Dickens نویسنده کتاب David Copperfield
وقتی David ده ساله شد، خبر مرگ مادر و برادرش را دریافت کرد. او برای غم از دست دادن آنها به خانه برمی گردد و برای مدت کوتاهی با مرداستون ها زندگی می کند که سعی می کنند تا حد امکان کمتر او را ببینند. آقای موردستون دیوید را برای کار در یک شرکت بطری سازی شراب در لندن می فرستد. در آنجا، دیوید با صاحبخانه اش، آقای میکاوبر، و همسرش پیوند نزدیکی برقرار می کند. آقای میکاوبر مشکلات مالی را تجربه می کند و این مبارزات را به دیوید محرمانه می گوید. آقای میکاوبر که قادر به پرداخت صورتحسابهایش نیست، به زندان بدهکار میرود و دیوید باید خانه جدیدی پیدا کند.
David از لندن به سمت خالهاش بتسی میرود که بهطور خیرخواهانه قبول میکند که David را بزرگ کند. آنها به سرعت به هم می پیوندند، و او با محبت به او لقب “تروت” (از نام خانوادگی خود، تروتوود) می دهد. خانم بتسی همچنین از مردی مسن به نام آقای دیک مراقبت می کند که از پرواز یک بادبادک بزرگ و کار بر روی خاطره ای به نام Memorial لذت می برد.
خانم بتسی David را به مدرسه نخبه کانتربری می فرستد که توسط مردی به نام دکتر استرانگ اداره می شود. دیوید با دوست و همکار تجاری بتسی، آقای ویکفیلد، و دخترش اگنس نقل مکان می کند. از آنجایی که مادر اگنس در جوانی درگذشت، او خود را وقف مراقبت از پدرش می کند. دیوید مهربانی و فداکاری وفادار او را بسیار تحسین می کند و آنها دوستان صمیمی می شوند. آقای ویکفیلد یک منشی متفکر و با ظاهر اسکلتی به نام اوریا هیپ دارد که مدام از کارفرمای خود حنایی میکند و ادعا میکند که “متواضع” و فروتن است.
دیوید فارغ التحصیل می شود و به دیدار پگوتی در یارموث می رود. در یک مسافرخانه محلی، او دوباره با Steerforth متحد می شود. دیوید به ملاقات خانواده استیرفورث می رود که متشکل از مادر بیوه و دختر عمویش رزا دارتل است. دیوید سپس استیرفورث را به دیدار خانواده پگوتی می برد تا نامزدی املی و هام را جشن بگیرند. اگرچه استیرفورث با خانواده پگوتی به خوبی کنار میآید، او به شدت از هام انتقاد میکند. دیوید بعداً متوجه میشود که استیرفورث از هام بدش میآید، زیرا خود استیرفورث به املی کوچولو علاقه دارد.
اوریا هیپ بر تجارت آقای ویکفیلد قدرت پیدا می کند و به طرز حیله ای اعتیاد به الکل آقای ویکفیلد را تشویق می کند. در شرایط ضعیف خود، آقای ویکفیلد با اکراه اوریا را به شریکی تشویق می کند. اوریا به سرعت شروع به کلاهبرداری از کارفرمای خود می کند. در نتیجه، ثروت دوشیزه بتسی کاهش می یابد و دیوید باید کاری پیدا کند تا او را تامین کند.
قیمت کتاب David Copperfield رمان ديويد کاپرفيلد
دیوید کارآموزی می کند تا در لندن یک سرپرست شود و برای شرکای Spenlow و Jorkins کار می کند. از طریق این دوره کارآموزی، او با دورا دختر جوان زیبای آقای اسپنلو آشنا می شود و عاشق می شود. دیوید با دورا ازدواج می کند و متوجه می شود که او در هنر خانه داری ساده لوح، خراب و بی مهارت است. برای تامین زندگی دورا و خانم بتسی، دیوید با دکتر استرانگ منشی میشود. او همچنین شروع به نوشتن داستان های کوتاه برای پول کرد و به آرامی شهرت خود را توسعه داد.
در لندن، David با تامی ترادلز، که اکنون یک وکیل در حال مبارزه است، دوباره متحد می شود و تلاش می کند به اندازه کافی پس انداز کند تا با دوست دخترش سوفی ازدواج کند. دیوید همچنین با آقای Micawber که همچنان به مبارزه با بدهی های خود ادامه می دهد، دوباره متحد می شود.
وقتی امولی کوچولو ناپدید می شود، درگیری شروع می شود. دیوید متوجه می شود که استیرفورث او را متقاعد کرده است که با او فرار کند و نامزدش هام را رها کند. Steerforth و Little Em’ly به جنوب فرانسه نقل مکان می کنند. اندکی بعد، استیرفورث او را ترک می کند و او در حالت سردرگمی و دلشکستگی سرگردان است. آقای پگوتی قاطعانه به دنبال امولی کوچولو می گردد. آقای پگوتی با کمک دوست لیتل املی، مارتا، موفق می شود او را پیدا کرده و نجات دهد.
خرید خلاصه کتاب داستان David Copperfield ديويد کاپرفيلد سطح 5 زبان با تخفیف 50 درصد
اندکی پس از آن، هام و استیرفورث به طرز غم انگیزی در یک طوفان می میرند (استیرفورث سوار بر کشتی است که غرق می شود، در حالی که هام در تلاش برای نجات مرد دیگری از همان کشتی غرق می شود). به امید شروعی تازه، آقای پگوتی، لیتل املی، مارتا و میکاوبرها همگی به استرالیا مهاجرت می کنند.
دورا باردار می شود و به دلیل عوارض مرتبط می میرد. دیوید برای رسیدگی به اندوه خود از طریق سوئیس سفر می کند. او در آنجا نامه ای دلگرم کننده از اگنس دریافت می کند و متوجه می شود که در تمام مدت عاشق او بوده است. دیوید به انگلستان باز می گردد و عشق خود را به اگنس ابراز می کند. در پایان رمان، دیوید دارای سه فرزند از اگنس است و آنها ده سال است که با خوشحالی ازدواج کرده اند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.