معرفی بررسی و نقد محصول
کتاب ابرپیشبینی: هنر و علم پیشبینی اثر فیلیپ ای. تتلاک و دن گاردنر
در باره کتاب Superforecasting: The Art and Science of Prediction اثر Philip E. Tetlock و Dan Gardner
در یک مطالعه مهم که بین سالهای 1984 و 2004 انجام شد، پروفسور وارتون، فیلیپ تتلاک، نشان داد که توانایی یک متخصص متوسط برای پیشبینی دقیق در مورد آینده، تنها کمی بهتر از یک فرد غیرمجاز با استفاده از حدسهای تصادفی است. آخرین پروژه او که در سال 2011 آغاز شد، از آن زمان نشان داده است که برخی افراد با آینده نگری واقعی و قابل اثبات وجود دارند. اینها اغلب افراد عادی هستند که توانایی فوق العاده ای برای پیش بینی با درجه ای از دقت بسیار بیشتر از حد متوسط دارند. تتلاک در کتاب خود پیشبینی فوقالعاده: هنر و علم پیشبینی که با همکاری دن گاردنر نوشته شده است، چگونگی بهبود توانایی خود در پیشبینی آینده و تبدیل شدن به یک ابر پیشبینی را مشخص میکند.
کتاب Superforecasting: The Art and Science of Prediction
این مقاله جالب ترین یافته های کتاب را خلاصه می کند. برای رفتن به بخش می توانید روی لینک های زیر کلیک کنید:
یکی در مورد شامپانزه پرتاب دارت
روباه هستی یا جوجه تیغی؟
خلاصه ای از مهارت های ابرپیش بینی
مهمترین مهارت ابر پیش بینی؟ بتا دائمی
یکی در مورد شامپانزه پرتاب دارت
ابرپیش بینی با اسپویلر باز می شود. خط مشت به یک شوخی: یک متخصص معمولی به اندازه یک شامپانزه پرتاب دارت دقیق است.
به این صورت است: یک محقق گروه بزرگی از متخصصان – دانشگاهیان، صاحب نظران و موارد مشابه – را گرد هم آورد تا هزاران پیشبینی درباره اقتصاد، سهام، انتخابات، جنگها و سایر مسائل روز انجام دهند. زمان گذشت و زمانی که محقق صحت پیشبینیها را بررسی کرد، متوجه شد که متخصص معمولی نیز حدسهای تصادفی را انجام میدهد. با این تفاوت که این موضوع مهم نیست زیرا “حدس زدن تصادفی” خنده دار نیست. خط پانچ مربوط به پرتاب دارت شامپانزه ها است. چون شامپانزه ها بامزه هستند.
کتاب هنر و علم پیشبینی
فیلیپ تتلاک محققی بود که مطالعه قضاوت سیاسی کارشناسان را انجام داد. او از این شوخی اهمیتی نمیداد، زیرا میگوید این شوخی به نکتهای معتبر اشاره میکند:
هر روزنامه ای را باز کنید، هر برنامه خبری تلویزیونی را تماشا کنید و کارشناسانی را پیدا می کنید که اتفاقات آینده را پیش بینی می کنند. برخی محتاط هستند. بیشتر جسور و با اعتماد به نفس هستند. تعداد انگشت شماری ادعا می کنند که رویایی هستند که می توانند دهه ها آینده را ببینند. به استثنای معدودی، آنها جلوی دوربین نیستند، زیرا دارای هر گونه مهارت اثبات شده در پیش بینی هستند. حتی به ندرت به دقت اشاره می شود… یکی از استعدادهای غیرقابل انکار آنها مهارت آنها در بیان یک داستان متقاعد کننده با قاطعیت است و همین کافی است. بسیاری ثروتمند شدهاند و پیشبینی ارزشهای آزمایشنشده برای مدیران شرکتها، مقامات دولتی و مردم عادی که هرگز به فکر بلعیدن داروهایی با اثربخشی و ایمنی ناشناخته نیستند، اما معمولاً برای پیشبینیهایی که مشکوک هستند مانند اکسیرهایی که از پشت یک واگن فروخته میشوند، پرداخت میکنند.
اما تتلاک متوجه شد که پیام او در حال تغییر است. در حالی که تحقیقات او نشان داد که کارشناس معمولی در پیشبینی آیندههای خاص کمی بهتر عمل کرده است، در واقع دو گروه از نظر آماری متمایز از متخصصان وجود دارد: گروه اول نتوانست بهتر از شامپانزه (و اغلب بدتر) عمل کند، اما دومی شمپانزه را شکست داد (البته نه. با اختلاف زیاد).
پس چرا یک گروه بهتر از گروه دیگر عمل کرد؟ این نبود که آنها مدرک دکترا داشتند یا به اطلاعات طبقه بندی شده دسترسی داشتند. آن چیزی که آنها فکر می کردند هم نبود – چه لیبرال بودند یا محافظه کار، خوش بین بودند یا بدبین. عامل مهم این بود که آنها چگونه فکر می کردند.
این امر باعث شد تتلاک دومین تحقیق مهم خود را توسعه دهد: پروژه قضاوت خوب، که در سال 2011 با همکاری IARPA (بخشی از دفتر مدیر اطلاعات ملی در ایالات متحده) آغاز شد، که علاقه مند بودند بدانند که آیا مردم عادی، بدون دسترسی به اطلاعات اطلاعاتی بسیار طبقه بندی شده، می تواند پیش بینی های بهتری در مورد رویدادهای ژئوپلیتیکی نسبت به تحلیلگران حرفه ای که توسط یک دستگاه چند میلیارد دلاری پشتیبانی می شوند، انجام دهد. معلوم شد که آنها میتوانند: پیشبینیکنندگان برتر در پروژه قضاوت خوب 30 درصد بهتر از افسران اطلاعاتی با دسترسی به اطلاعات طبقهبندی شده واقعی و 60 درصد بهتر از میانگین بودند.
روباه هستی یا جوجه تیغی؟
کسانی که مهارتهای ابرپیشبینی ضعیفتری از خود نشان میدادند، تمایل داشتند تفکر خود را حول ایدههای بزرگ سازماندهی کنند. آنها به دنبال این بودند که مشکلات پیچیده را در قالب های ترجیحی علت و معلولی فشرده کنند. آنها معمولاً اعتماد به نفس داشتند و احتمالاً چیزهایی را “غیر ممکن” یا “حتمی” اعلام می کردند. متعهد به نتیجهگیریهای خود، حتی زمانی که پیشبینیهایشان آشکارا شکست خورده بود، تمایلی به تغییر نظر خود نداشتند.
گروه دیگر متشکل از کارشناسان عملگراتر بودند. آنها تا آنجایی که می توانستند اطلاعات بیشتری از منابع جمع آوری کردند. آنها در مورد احتمالات و احتمالات صحبت کردند، نه از قطعیت ها. آنها به آسانی زمانی که اشتباه می کردند اعتراف کردند و نظر خود را تغییر دادند.
روباه چیزهای زیادی می داند اما جوجه تیغی یک چیز بزرگ می داند.
جوجه تیغی و روباه: مقاله ای درباره دیدگاه تولستوی از تاریخ توسط آیزیا برلین
تتلاک با الهام از تفکر آیزیا برلین، کارشناسان ایده بزرگ را «جوجه تیغی» و کارشناسان التقاطی تر را «روباه» نامید. روباه ها جوجه تیغی ها را شکست می دهند، و نه فقط با احتمالات متوسط، بلکه با کالیبراسیون و وضوح. روباه ها آینده نگری واقعی داشتند، جوجه تیغی ها نداشتند. در حقیقت، در تحقیق EPJ، زمانی که جوجه تیغی ها در مورد موضوعی که بیشتر از همه در مورد آن می دانستند – تخصص های خود – پیش بینی کردند، دقت آنها کاهش یافت.
خلاصه ای از مهارت های ابرپیش بینی
کتاب Superforecasting: The Art and Science of Prediction
این خلاصه فوق العاده را از Credit Suisse، استراتژی های مالی جهانی: تقویت مهارت های پیش بینی شما بررسی کنید:
مهمترین مهارت ابر پیش بینی؟ بتا دائمی
تکامل به این نتیجه رسیده است که انسان ها از عدم قطعیت متنفرند. پادزهر عدم قطعیت، پیش بینی است.
توانایی اجداد ما برای پیشبینی مکان ببر محلی (برای جلوگیری از آن) یا یک ماموت پشمالو (به طوری که بتواند آن را شکار، بکشد و بخورد) شانس زنده ماندن آنها را به میزان قابل توجهی افزایش داد. در دوران مدرن، ما دوست داریم بتوانیم پیشبینی کنیم که چک حقوق بعدی از کجا میآید، یا اینکه ممکن است یک کشور جنگی را با کشور دیگری آغاز کند یا نه، زیرا این نیز بر بقای ما تأثیر میگذارد. وضعیت هر چه که باشد، واکنش بیوشیمیایی در مغز ما میلیونها سال است که تغییر نکرده است: ارسال پیامهایی از قشر نئوکورتکس ما، عدم اطمینان در مورد آینده، یک تهدید قوی یا واکنش هشداردهنده در سیستم لیمبیک مغز ما ایجاد میکند و ما را با یک وضعیت متمایز مواجه میکند. احساس ناراحتی
در تلاش برای مقابله با عدم اطمینان، ما سعی می کنیم آینده را پیش بینی کنیم. در حالی که ممکن است به طور کلی انسان ها در این کار خیلی خوب نباشند، Superforecasting حداقل در کمک به ما برای پیشرفت کار بسیار خوبی انجام می دهد. و در حالی که مجموعه مهارت های مختلفی وجود دارد که به شما کمک می کند، تتلاک و گاردنر یک عامل را شناسایی می کنند که به احتمال زیاد به شما کمک می کند تا یک ابر پیش بینی کننده شوید:
قویترین پیشبینیکننده صعود به رتبههای ابرپیشبینیکنندگان، بتا دائمی است – میزان تعهد فرد به بهروزرسانی باورها و بهبود خود. این تقریباً سه برابر قویتر از نزدیکترین رقیبش، هوش است.
اگر از این خلاصه Superforecasting لذت بردید، ممکن است دوست داشته باشید:
در مورد این موضوع کنجکاو هستید؟ سه حقیقت اساسی درباره عدم قطعیت به بررسی این موضوع میپردازد که چرا جهان ذاتاً نامطمئن است، چرا نامطمئنتر میشود، و چرا انسانها سخت از عدم قطعیت متنفرند.
جزئیات خدمات مربیگری اجرایی خودم. من به عنوان شریک قابل اعتماد بنیانگذاران و مدیران در کسب و کارهای با رشد بالا و صنعت سرمایه گذاری، به رهبران کمک می کنم تا در یک دنیای نامشخص رشد تجاری و شخصی را طی کنند.
«کتابخانه من»، که حاوی جزئیات کامل همه کتابهای موجود در قفسه کتابهای من است، زیرا مربوط به مربیگری، رهبری و سایر حکمتهای دنیوی است.
توضیحات تکمیلی
نویسنده | Dan Gardner |
---|---|
شابک | 978-0804136716 |
زبان | انگلیسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | بالک |
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.