کاربران عزیز، تمامی کتاب های زبان اصلی سایت بدون سانسور و متن کامل می باشد
معرفی بررسی و نقد محصول
When Bad Things Happen to Good People کتاب وقتی اتفاقات بد برای افراد خوب می افتد
When Bad Things Happen to Good People by Harold S Kushner
این سوال جهانی از ابتدا ما را آزار داده است. چرا اتفاقات بد برای افراد خوب می افتد؟ چند بار فکر کرده اید که شما یا کسی که دوستش دارید، لیاقت آنچه را که زندگی به شما می زند را ندارد؟ و چند بار شخص دیگری یا خدا را به خاطر رنج خود سرزنش کرده اید؟
تراژدی و از دست دادن قطعیت است. همانطور که سعی می کنیم آنچه را که اتفاق افتاده است بفهمیم، معمولاً سیلابی از سؤالات و احساسات داریم. وقتی چیزهای بد برای افراد خوب اتفاق میافتد ، رویکردی عملگرایانه برای برخورد با احساسات و سوالات پیرامون غم و اندوه و از دست دادن ارائه میدهد.
When Bad Things Happen to Good People
هارولد اس کوشنر یک خاخام است، با دیدگاهی معنوی که هم ساده و هم روشنگر است. با این حال، این تجربه شخصی او از تراژدی است که او را به یک همسفر آرامش بخش برای هر کسی که به شدت آسیب دیده است تبدیل می کند. پسر خاخام هارولد اس. کوشنر، در 14 سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت. پروگریا یک اختلال ژنتیکی بسیار نادر است که به سرعت کودک را به سن بالا می برد و در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی منجر به مرگ می شود. تجربه کوشنر به عنوان خاخام به این معنی است که او درک عمیقی از الهیات دارد. با این حال، او تا حدودی در مواجهه با تراژدی از دست داده بود.
کتاب وقتی اتفاقات بد برای افراد خوب می افتد
او متوجه شد که همان سؤالات وجودی و جهانی را می پرسد که همه ما هنگام مواجهه با فقدان شدید می پرسیم. و مانند بسیاری از ما، او نیز ایمان خود را زیر سوال برد. او تعجب کرد که اگر خدا وجود داشت، و اگر او حداقل منصف بود، چه رسد به عشق و بخشش، چگونه می توانست اجازه دهد این اتفاق بیفتد؟ چگونه خداوند اجازه چنین رنجی را می دهد؟ علیرغم ایمان عمیق کوشنر، او به طرز دردناکی از “توزیع ناعادلانه رنج در جهان” آگاه شد. این رنج مهربانی و حتی وجود خدا را به چالش میکشد، زیرا مردم سعی میکنند تراژدی را در یک جهان منظم جای دهند.
این خلاصه به طور خلاصه ما را از ناگزیر تراژدی و از دست دادن میگذراند. این کتاب که در سال 1981 منتشر شد، درباره این است که چرا خدا اجازه می دهد اتفاقات بد برای ما بیفتد. با این حال، آن نیز بسیار بیشتر از این است. این به ما در مورد راحتی، و به ویژه، آنچه دیگران از ما در هنگام مواجهه با تراژدی نیاز دارند، می آموزد. این کوتاه، ساده و مناسب برای هر کسی، صرف نظر از سن و ایمان است. بنابراین اگر میخواهید دنیایی را که میتواند بسیار ناعادلانه به نظر برسد، درک کنید، این ممکن است دیدگاه مفیدی را ارائه دهد.
نحوه نگرش ما به تراژدی و نیاز ما به ایجاد نظم
ما غالباً تراژدی را تصمیم خداوند برای مجازات ما به خاطر برخی اعمال نادرست میدانیم، زیرا نیاز به ایجاد نوعی نظم داریم.
خاخام کوشنر زمانی که به پدر و مادری دلداری می داد که دخترشان به طور غیرمنتظره ای درگذشت، به طرز دردناکی متوجه این موضوع شد. به یاد می آورد که می گفتند یوم کیپور قبلی را روزه نگرفته اند. آنها نیز مانند بسیاری از ما بلافاصله احساس کردند که مستحق مجازات هستند. مشکل این باور این است که عواقب ناخوشایندی دارد. این پیامدها اغلب به صورت گناه، سرزنش و خشم نسبت به خدا و خودمان ظاهر می شوند. امیدواریم که اگر به اندازه کافی صبر کنیم، سرانجام منطق برنامه خدا را ببینیم یا شاید رنج ناشایسته ما هدفی داشته باشد. اغلب ما احساس می کنیم که خدا درسی به ما می دهد، یا باید دلیلی برای اجازه دادن به این اتفاق داشته باشد. ما فرض میکنیم که خدا باعث رنج میشود، و سپس باید توجیه کنیم که چرا او این کار را میکند.
با این حال، هیچ یک از این پاسخ ها راضی کننده یا آرامش بخش نیستند. یافتن دلایل و نیاز به ایجاد نظم بیهوده است. کوشنر معتقد است که همه این توضیحات بر بار ضرر می افزاید. او میگوید که اگر خدا هر کسی را که رنج میکشد آزمایش میکرد، خداوند خیلی وقتها اشتباه محاسبه میکرد. فقط ممکن است دنیا بسته بندی منظمی نداشته باشد، مهم نیست که چگونه سعی می کنیم آن را چنین کنیم.
شاید ما سوال های اشتباهی می پرسیم
شاید لازم باشد نحوه تفکر خود در مورد رنج را مجدداً تنظیم کنیم. ممکن است خدا باعث اتفاقات بدی که اتفاق میافتد نیست، و شاید ما فقط سؤالات اشتباهی میپرسیم؟
کتاب ایوب این تفکر را گسترش می دهد. کتاب ایوب خاطره انگیزترین داستان در مورد رنج در کتاب مقدس است. داستان یکی از باتقواترین مردان به ما گفته می شود که همه چیزهایی را که برایش مهم است از جمله فرزندان، ثروت و سلامتی اش از دست می دهد. سپس او باید سه احتمال را بررسی کند. اول این که خداوند قادر مطلق است و همه چیز را کنترل می کند. دیگر اینکه خداوند منصف است و مردم به آنچه استحقاقشان را دارند می رسند و گزینه نهایی این است که با وجود آنچه به او داده شده، او انسان خوبی است.
تحلیل کوشنر از داستان او را به یک نتیجه رساند. او پیشنهاد می کند که باید درک خود را از خدا تغییر دهیم. به جای اینکه خدا را قدرتمند و دانا بدانیم، باید بپذیریم که او ممکن است نتواند آنچه را که برای ما میافتد کنترل کند. رویدادها اغلب تصادفی هستند و او نمی تواند افراد خوب را ایمن نگه دارد. درک این مفهوم دشوار است، زیرا طبیعت انسان این است که به دنبال علت و معلول باشد، حتی زمانی که وجود ندارد.
When Bad Things Happen to Good People
اگر ما این دیدگاه را داشته باشیم که خداوند چیزهای بد را برای ما ارسال نمی کند، آنگاه برای ما راحت تر می شود که بر احساسات خود مالکیت کنیم. این به ما کمک می کند تا خشم و ویرانی خود را مدیریت کنیم، بدون اینکه احساس کنیم با خدا در تضاد هستیم. ما میتوانیم به جای اینکه احساس کنیم مورد قضاوت قرار میگیریم، از خدا برای حمایت و آرامش بخواهیم.
چگونه به شانس نگاه می کنیم
چرا آتش سوزی جنگل به سمت برخی خانه ها حرکت می کند و برخی دیگر نه؟ چرا یک تغییر کوچک در برنامه منجر به فرار شخصی از تراژدی می شود، در حالی که شخص دیگری تسلیم آن می شود؟ چند مورد نزدیک را تجربه کرده اید؟
پاسخ به نحوه نگرش ما به عقل و نظم، کلید این کتاب است. اگر بتوانیم این ایده را که همه چیز معقول است کنار بگذاریم، و در عوض بپذیریم که جهان چند لبه ناهموار دارد، چه؟
تغییر جهان بینی ما مستلزم تغییر عمیق در تفکر ما است، زیرا بسیاری از ما معتقدیم که خدا در همه چیز نقش دارد. کوشنر به ما یادآوری میکند که خدا جهان را از هرج و مرج ساخته است، پس چگونه ما شرطی شدهایم که تصادفی بودن دنیای اطرافمان را نپذیریم؟
علاوه بر این، قوانین طبیعت بین مردم تبعیض قائل نمی شوند. زلزله یک فعل طبیعت است نه فعل خدا. کوشنر از این ایده که شرکت های بیمه به “اعمال خدا” اشاره می کنند، خجالت می کشد. خدا سهمیه هفتگی و لیست افراد خوب و لیست سیاه ندارد. افراد خوب به همان اندازه که افراد بد زخمی می شوند زخمی می شوند.
ممکن است مجبور شویم با واقعیت دنیایی زندگی کنیم که مستقل از اراده خدا آشکار می شود. اما بینش اساسی خاخام که از این امر به دست میآید، این است که وقتی اتفاق وحشتناکی رخ میدهد، خدا را خشمگین و غمگین میکند، همانقدر که ما را برانگیخته است. و این یک عمل خداست. اعمال خدا زمانی منعکس می شود که جوامع پس از یک رویداد غم انگیز واکنش نشان می دهند و بازسازی می شوند. اساساً، نحوه حمایت مردم از یکدیگر، صرف نظر از رویداد، مهم است.
چگونه باید به پشتیبانی نگاه کنیم
خاخام می گوید: درد بخشی از بسته زنده بودن است.
وقتی مردم برای ارائه آرامش به ما می آیند، اغلب بر مصیبت های ما می افزایند. ارائه نوع حمایت مناسب همیشه آسان نیست، بنابراین چه چیزی می توانیم بگوییم که باعث نشود مردم فکر نکنند سزاوار اتفاقی هستند که برایشان افتاده است؟ چگونه احساس انزوا را کاهش دهیم؟
ما اغلب سعی می کنیم از خدا دفاع کنیم یا پاسخ هایی بدهیم که با فرضیات ما مطابقت داشته باشد. کوشنر زمانی را به یاد می آورد که فردی را مشاهده کرد که به دوست فلج خود می گفت: “این روشی است که خدا به شما درس می دهد.” او همچنین به یاد می آورد زمانی که به نوجوانی که به تازگی مادرش را بر اثر سرطان از دست داده بود، به او گفتند که “خدا مادرت را گرفت زیرا اکنون بیش از تو به او نیاز دارد.” و چند بار جماعت تشویق میشوند که شادی کنند، زیرا کسی که دوستش دارند «به جای شادتر رفته است». این دروغگوییها برای کمک کردن است، اما آنها فقط به افزایش احساس گناه و خشم نسبت به خدایی کمک میکنند که این کار را با آنها انجام دهد.
وقتی مردم این سوال را می پرسند که چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد؟ خاخام کوشنر می گوید پس از این به جای علامت سوال باید علامت تعجب باشد. یک سوال ما را وادار می کند تا پاسخی متناسب با آنچه به آن اعتقاد داریم پیدا کنیم و توضیحی آرامش بخش ارائه کنیم. با این حال، او تأکید می کند که این یک سؤال فرضی، و نشان از درد و رنج است. این فراخوانی برای حمایت است که به ما امکان میدهد بگوییم آنها چه آدم خوبی هستند. علاوه بر این، این ایده این است که شما با هم علیه بی عدالتی و ظلم این همه متحد شوید. و در درد و رنج به آنها بپیوندید.
When Bad Things Happen to Good People
خاخام چند پیشنهاد ارزشمند در مورد آنچه که باید هنگام تلاش برای ارائه حمایت از گفتن خودداری کنیم، ارائه می دهد. ما باید از هر چیزی که ممکن است انتقادی به نظر برسد، اجتناب کنیم، مانند: “آن را خیلی سخت نگیرید.” همچنین باید از تلاش برای کم اهمیت جلوه دادن یا به حداقل رساندن درد با گفتن جملاتی مانند “این می تواند بدتر باشد” دوری کنیم. علاوه بر این، ما باید از سخنهای بیمعنی مانند «حالا او بهتر است» اجتناب کنیم. و در نهایت، بهتر است از بیان اینکه نمی توانیم خدا را زیر سوال ببریم، خودداری کنیم.
وقتی نوبت به نشان دادن حمایت می رسد، چند کار کلیدی وجود دارد که می توانیم انجام دهیم. با شجاعت روبرو شوید که مستقیماً با آن شخص روبرو شوید و با غم او مقابله کنید. همچنین گوش دادن و نگه داشتن خشم و اندوه آنها بسیار مهم است. حضور بیصدا و درک احساس گناه جهانی که مردم تجربه میکنند، کمک زیادی به نشان دادن حمایت قوی خواهد کرد. غالباً مردم به جای توصیه به گوش دلسوز و به جای توضیحات الهیاتی به شفقت نیاز دارند.
ما معمولاً از خشم ناراحت می شویم – خشم خودمان یا شخص دیگری. ما خشم را با انداختن آن بر روی دیگران، از خود بیگانگی، یا ریختن آن بر روی خود به شکل افسردگی کنترل می کنیم. و ما بر خدا خشمگین می شویم و از امکان آسایش او جلوگیری می کنیم. خاخام استدلال می کند که ما مجبور نیستیم از خشم خود بترسیم یا آن را سرکوب کنیم، بلکه می توانیم آن را به گونه ای بیان کنیم که دسترسی به کمک را سخت تر نکند. به طور قابل توجهی، او روشن می کند که خشم خود را به کجا هدایت کنیم – و این در موقعیت است.
اهمیت چشم انداز
یکی از تغییرات مهمی که باید انجام دهیم این است که “چرا این اتفاق افتاد؟” به ‘حالا که این اتفاق افتاده چه کار کنم؟’
در روند تکامل، به ما حق انتخاب اخلاقی داده شده است. یک مثال افراطی از انتخاب اشتباه، هولوکاست بود. نظر خاخام این است که خدا نمی تواند بر انتخاب ما بین خیر و شر تأثیر بگذارد، اما خدا منبع تجربه ما از همدلی و خشم در برابر بی عدالتی است.
اگر خدا را مسئول اشتباه نمی دانیم، پس باید هدف دعا را در نظر بگیریم. بعد از آن دعا برای نتایج مطلوب معنی ندارد. و مفهوم اساسی این است که اگر ما خواستار یک نتیجه خوب هستیم، پس امیدواریم که خدا یک چک لیست داشته باشد، یا اینکه شایسته توجه او باشیم. و اگر دعای ما مستجاب نشد، چگونه احساس رها شدن نخواهیم کرد؟ یا چگونه می توانیم احساس گناه، عصبانیت و ناامیدی نداشته باشیم؟ ممکن است تعبیر ما این باشد که به اندازه کافی دعا نکردیم، خدا بهتر می داند یا خدایی وجود ندارد.
پیشنهاد این است که درک خود را از اینکه چرا دعا می کنیم، دوباره چارچوب بندی کنیم. دعا ما را به دیگرانی متصل می کند که راه مشابهی از امیدها و ترس ها دارند. خوب است که شادی و غم را با افراد دیگر به اشتراک بگذاریم، و بخش اساسی دین ایجاد یک جامعه است.
دعا دو هدف اساسی دارد. کوشنر رسم یهودیان “غذاهای پر کردن” را توصیف می کند، که در آن فرد سوگوار پس از تشییع جنازه نه برای خود غذا می گیرد و نه به شخص دیگری خدمت می کند. در عوض، دیگران به او غذا میدهند، که نمادی از اهمیت تجمع اجتماع برای پر کردن جای خالی غم است. دعا ما را از انزوا نجات می دهد و به ما یادآوری می کند که تنها نیستیم. دعا فقط به این معنی نیست که ما را به دیگران متصل کند. این در مورد اتصال به خدا است. و نه با ارائه لیست خرید، بلکه با برقراری ارتباط با خدا برای درخواست قدرت برای مقابله با آنچه در پیش است. خدا به ما کمک میکند تا راههایی برای مقابله با ضایعهای پیدا کنیم که در وهله اول باعث نشده است.
نتیجه گیری از کتاب When Bad Things Happen to Good People
خاخام کوشنر این کتاب را برای پسرش نوشت و دلیل خود را با بیان این جمله بیان می کند: «مردگان برای رستگاری و جاودانگی خود به ما وابسته هستند. ما می توانیم اجازه دهیم که آنها برای خدا و برای زندگی شاهد باشند.
در نهایت، خاخام کوشنر در مورد معنا صحبت می کند. او در کتابش تاکید می کند که سال ها بعد همچنان همه چیز را رها می کند تا پسرش زنده بماند، اما چاره ای ندارد. تنها گزینه او این است که به جلو حرکت کند و تراژدی او را به کجا می کشاند. زندگی و مرگ خنثی هستند – پاسخ های ما به آن معنای مثبت یا منفی می دهد. ما می توانیم زندگی را تأیید کنیم، و توانایی خود را برای زندگی کامل کشف کنیم، یا از شادی ناتوان شویم.
زنده ماندن از اتفاقات بدی که اتفاق می افتد، یادگیری دیدن تراژدی در متن زندگی است که بیشتر به نفع خوب است تا بد. زمینه به ما کمک می کند تا ببینیم چه چیزی ما را غنی کرده است و همچنین آنچه را از دست داده ایم. خاخام کوشنر معتقد است که خداوند فاجعهها را به وجود نمیآورد یا از آن جلوگیری نمیکند – اینها تصادفی هستند. با این حال، او به ما جامعه و قدرت می دهد تا راهی برای عبور از درد پیدا کنیم. او احساس می کند که اثبات وجود خدا در پاسخ های اخلاقی ما نهفته است – خشم و رنجش ما از بی عدالتی، و شفقت ما نسبت به دیگران. او به خدایی با قدرت محدود، اما خدای عشق بی پایان اعتقاد دارد.
بنابراین وقتی نوبت به اتفاقات بد می رسد، باید بدانیم که هیچ دلیل یا منطقی وجود ندارد و در نهایت دنیا آشفته است. این نحوه برخورد ما با هرج و مرج است که ما را انسان می کند.
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.