ویلو زیمرمن شانزده ساله چیزی برای گفتن دارد. وقتی او در خیابانها به بیتوجهی شهرداری به محله ویران گاتهام اعتراض نمیکند، شبها در پناهگاه سگهای محلی کار میکند. اما علیرغم کارهایی که او برای دنیای اطرافش انجام می دهد، برای مراقبت از مادر بیمار خود در خانه تلاش می کند. او هیچ زمانی برای پسران ندارد (اگرچه پسری وجود دارد که واقعاً دوستش دارد)، و هیچ راهی برای پذیرش گریت دینِ ولگرد شگفتانگیز، لبوویتز، که او را دنبال میکند، ندارد.
بدون بیمه درمانی و با تمام شدن پول، یک بید ناامید با یک دوست خانوادگی دور افتاده، E. Nigma – مروج مهمانی و سرمایه دار املاک و مستغلات، دوباره ارتباط برقرار می کند. Nigma درها را به سوی یک زندگی آسانتر باز میکند و به ویلو یک شغل جدید برای میزبانی شبهای پوکر خصوصی پر زرق و برق او با نخبگان شهر گاتهام پیشنهاد میکند. اکنون ویلو قادر به پرداخت هزینههای درمانی حیاتی برای مادرش است و طعم زندگی پرباری را که هرگز نداشته است بچشد.
سپس همه چیز تغییر می کند: ویلو و لبوویتز توسط یکی از وحشتناک ترین تبهکاران گاتهام، قاتل کروک هیولا، مورد حمله قرار می گیرند. وقتی بعد از دعوا از خواب بیدار می شوند، می توانند یکدیگر را درک کنند. و ویلو قدرت هایی دارد که هرگز در خواب هم نمی دید.
وقتی ویلو متوجه میشود که نیگما و دوستان پوکرش در واقع برخی از فاسدترین جنایتکاران گاتهام هستند، باید یک انتخاب کند: به مردی که جان مادرش را نجات داده وفادار بماند یا از قدرتهای جدیدش برای نجات جامعهاش استفاده کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.