کاربران عزیز، تمامی کتاب های زبان اصلی سایت بدون سانسور و متن کامل می باشد
معرفی بررسی و نقد محصول
کتاب بیرون از ذهن من اثر شارون اِم. دراپر
کتاب بیرون ذهن من Out of My Mind ملودی مشکلی دارد که باعث شده است ارتباطش با دنیای بیرون به صورت کامل قطع شده باشد. او نمیتواند راه برود، نمیتواند حرف بزند، او حتی نمیتواند توانایی ذهنیاش را برای دیگران به نمایش بگذارد و قادر نیست با دیگران ارتباط برقرار کند.
او میداند با دیگران فرق دارد، ذهنش کلماتی هستند که نمیتواند بیان شان کند. او نمیخواهد در کلاس کودکان با نیازهای خاص باشد، دوست دارد به همه ثابت کند که میتواند همراه با بقیهی همسن و سالانش درس بخواند و در هوش چیزی از آنها کم ندارد.
تعدادی کلمهی محدود روی سینی ویلچر او نصب شده است و ملودی وقتی چیزی نیاز دارد با انگشت به آنها اشاره میکند اما این برایش کافی نیست. بالاخره با حمایت مادر و پدرش و همسایهشان خانم وی ملودی میتواند از کلاس ویژه بیرون بیاید و مثل بقیه در کلاس عادی درس بخواند.
کاترین دختری است که مسئولیت همراهی ملودی در کلاس آقای دیمینگ را برعهده دارد. اما چیزی که زندگی ملودی را عوض میکند حضورش در این کلاس نیست، خرید دستگاهی پیشرفته است که میتواند ذهن پیچیده ملودی را نمایش میدهد و باعث میشود او بتواند با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند. تا جایی که ملودی در مسابقه هوش و اطلاعات عمومی بین استانی مقام میآورد، اما باز هم همکلاسیهایش حاضر به پذیرش او در کنار خودشان نیستند.
در بخشی از کتاب می Out of My Mind خوانیم:
فکر کنم حتی قبل از آنکه خودِ مامان بداند، فهمیده بودم قرار است یک بچه به دنیا بیاورد. بوی بدنش عوض شده بود، مثل یک صابونِ تازه. پوستش نرم و گرمتر شده بود. یک روز صبح که خواست از تخت بلندم کند، در نیمهی راه دوباره روی بالشها ولم کرد. گفت: “آه، بدجوری داری سنگین میشی ملودی. باید تمرینِ وزنهبرداری کنم!” پیشانیاش عرق کرده بود. فکر نمیکردم وزنم زیاد شده باشد، این او بود که عوض شده بود.
چند دقیقهای روی صندلیِ کنار تختم نشست و یکهو بلند شد و دوید بیرون. صدایش را از توی دستشویی میشنیدم که داشت بالا میآورد. کمی بعد با رنگِ پریده برگشت. نفسش بوی دهانشویه میداد. همانطور که لباسم را عوض میکرد من و من کنان گفت: “حتما غذای ناجوری خوردم که اینطور شدم…” ولی میدانستم فهمیده. شرط میبندم حسابی ترسیده بود.
بالاخره وقتی مطمئن شد، کنارم نشست تا خبر را بگوید: “ملودی، باید یک خبر خوب بهت بدم!” همهی سعیام را کردم تا کنجکاو به نظر برسم. ـ قراره به زودی صاحب یه خواهر یا برادر بشی!
خندیدم و سعی کردم بیشترین خوشحالی و تعجبم را نشانش بدهم. کمی خم شدم جلو تا بغلش کنم. بعد آرام به شکمش زدم و به خودم اشاره کردم. منظورم را فهمید. توی چشمهایم نگاه کرد و گفت: “دعا میکنیم این بچه چاق و چله و سالم باشه. ملودی، میدونی که ما دوستت داریم، همینطور که هستی دوستت داریم. ولی امیدواریم این بچه دردسرهایی رو که تو داری نداشته باشه.” من هم، امیدوارم.
توضیحات تکمیلی
عنوان کتاب به لاتین | Out of My Mind |
---|---|
عنوان کتاب به فارسی | بیرون از ذهن من |
نویسنده | Sharon M. Draper-شارون اِم. دراپر |
ناشر | Atheneum Books for Young Readers |
شابک | 978-1416971719 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
زبان | انگلیسی |
نظرات مشتریان
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.